کد خبر: ۱۲۴۷۰۴
تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۳۹۴ - ۰۰:۰۶ 07 November 2015
در سال های ابتدایی انقلاب، کودکی دبستانی بودم که صحنه های شور و هیجان آن روزها در شهر کوچکم هم چنان در خاطرم هست. آن روزهایی که سرمایه دار، زالو صفت بود و بچه های انقلاب در هیاهوهای روزانه خویش بر عدالت و توزیع برابر ثروت می اندیشیدند و شعار می دادند و شور می آفریدند روزهایی که جوانی انقلابی، نماینده ایدئولوژی تجسم یافته ای بود که با سینه ای ستبر بر بلندای خودرویی ایستاده و مرگ را روانه نخست وزیر لیبرال دولت موقت می کرد و انبوهی از مردم شهرم همصدا با او به سمت ویلای مقدم در حرکت بودند. روزهای تشییع پیکر فرزندان شهید شهرم از مقابل کارخانه مقدم تا بهشت رضا؛ روزهایی که اگر نشانی شهرداری نوپای نظرآباد را از کسی میخواستی می گفت: نزدیک فروشگاه مقدم؛ روزهایی که پاکت نامه های ما آدرس نظرآباد مقدم را بر خود داشت؛ روزهایی که مقدم یک برند شناخته شده و مقبول بود و محصول آن را بر تن بسیاری از مردمان طبقات متوسط به بالای ایران می دیدیم.
نام مقدم با مدرسه شیروانی گره خورده بود؛ مدرسه ای که من و بسیاری از پیشینیان من، دانستن و آموختن را از آن جا آغاز کرده اند. نام مقدم با بهداری نظرآباد گره خورده بود؛ مکان کوچکی که سلامتی و تندرستی کودکان و سالمندان شهر را نوید می داد.
نام مقدم با سفره گرم بسیاری از کارگران با شرف این دیار گره خورده که با تلاش و تولید خویش، معیشتی حلال را برای خانواده خویش تدارک می دیدند. ایشان و بسیاری از نام های با شرف این سرزمین، بیش از این که یک نام باشند یک مدل تولید ثروت ملی هستند. مقدم، نماینده سرمایه دارانی است که بر مدار تولید، ثروت تولید می کنند و به انسانها همچون ابزاری برای تکاثر روزافزون پول خویش نمینگرند.
تولید ثروت با مدل میرزا عبدالله مقدم، آموزش را می بیند پس مدرسه می سازد؛ داد و ستد سالم و پاک اقتصادی مدرن را میبیند پس بانک بنا میکند؛ سلامت و تندرستی انسان ها را میبیند پس بهداری می سازد؛ آبروی همکاران خویش را میبیند و معیشت ایشان برایش مهم است پس خانه می سازد و سفره ای گشاده می گشاید تا همگان به قدر و توان خویش بر گرد آن بنشینند و هم سفره شوند. مقدم‌ها از پول روی پول نهادن لذت نمیبرند. مقدم ها از تلاش و بالندگی؛ از کنار هم قرار گرفتن تیمی پویا و مولد به شوق می آیند. مقدم ها گل بنفشه نمی کارند درخت می کارند. مقدم ها چمن نمی کارند باغ بنا میکنند؛ مقدم ها فقط به امروز نمی اندیشند افق فردای آن ها بس گسترده و عمیق است. مقدم ها حساب بانکی خارج از ایران ندارند و ثروت خویش را در خدمت تولید ملی قرار میدهند. مقدمها تابعیت دوگانه ندارند چون به جز ایران، سرزمینی ندارند. مقدمها از شنیدن صدای قاشق و چنگال کارگران همکار خویش، هنگام غذا خوردن به شوق می آیند زیرا این صدا را نشان اضمحلال گرسنگی و تن گدستی میبینند. اگر توسعه را، بهبود شاخص های کمی و کیفی زندگی انسان ها بدانیم مقدمها موتور محرکه توسعه ملی بر مبنای تولید و ثروت ملی تولیدکنندگان ثروت ملی هستند. از نوع مقدم همانند لوکوموتیوی هستند که هرچه توانمندتر باشند واگنهای بیشتری را می توانند به حرکت در آورند. سخن در این میان به این جا می رسد که چرا نشد یا نتوانستیم مقدمها را تکثیر کنیم؟ و آنان را به یک جریان اجتماعی فراگیر در میان سرمایه داران تبدیل کنیم؟ به جای مقدم ها به سرمایه دارانی نوکیسه برمی خوریم که بابک زنجانی را می توان نماینده رسوای ایشان دانست که در دهه‌های اخیر رشد فزاینده ای در کشور کرده اند و از نوعی دیگرند. بابک زنجانی ها و شهرام جزایری ها، بیش از آن که دیگران ملی را ببینند خواص فاسد را خواهند دید. بابک زنجانی ها خود را؛ جیب خود را و حساب بانکی خود را می بینند. بابک زنجانی ها به گِرد اقتصاد مولد نمی گردند چون
از ویژه خواری، فربه و فربه تر شده اند و اهل فراز و فرود تولید در این کشور نیستند. بابک زنجانی ها را عنایتی به اقتصاد ملی نیست ولی حساب های خارجی فعالی دارند. بابک زنجانی ها همکار ندارند ولی به جایش هم اجیر دارند و هم ارباب. بابک زنجانی ها آدم ها را می خرند و عادت به این موضوع کردهاند. منتها قیمت ها برایشان متفاوت است چون تجربه کرده اند؛ هم خریده شده اند؛ هم خریده اند و هم فروخته اند و این بازار، گرم است. یکی، سه تا صد تومان و دیگری، یکی، سیصد تومان. بابک زنجانی ها دغدغه فردای فرزندان این ملت را ندارند پس با ساختن مدرسه میانه ای ندارند. بابک زنجانی ها را با سلامت مردم کاری نیست، چون برایشان پول به همراه ندارد. پس بیمارستان و کلینیک و بهداری بنا نمی کنند مگر در مواقع خاص که باید پول، مشروعیت بیاورد و منزلت. بابک زنجانی ها همسفره نمی خواهند و اگر به ناچار سفره ای بگشایند عوام را بر آن جایی نیست و خواص خائن به ملک و ملت بر گرد آن نشسته اند. فرهنگ، آن هم از نوع متعالی آن هیچ سنخیتی با بابک زنجانی ها که بیزینس‌من‌های حرفه ای دهه‌های اخیرند ندارند پس سینما ساختن به چه کارشان میآید؟! زیرا منزلت اجتماعی ایشان در سیر آفاق و بلادِ جهانِ توسعه یافته است و همنشینی با شرکای خارجی خویش و ملک مشاعی با هم میهنان خویش ندارند. اگر برای مقدم ها تولید؛ همسفره شدن با دیگران؛ آموزش؛ فرهنگ؛ سلامت و انباشت ثروت ملی از نوع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مهم است برای بابک زنجانی ها پول، سنجش کمی قابل اعتنا در موفقیت است. همان قدر که مقدم ها موتور محرک توسعه هستند بابک زنجانی ها مانع و ویرانگر توسعه ملی هستند و همان زالو صفتانی هستند که نمیخواستیم باشند و ویران گرانی شدند که بند ناف هریک را باید در کانونهای اقتدارگرایی فساد انگیز جست. امروز به سرمایه دارانی با مدل میرزا عبدالله مقدم، چه نیازمندیم.  
دکتر مهدی اصل زعیم دکتری جامعه شناسی/ البرز فردا

اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
رنجبر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۳۱ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۴
ممنون که یادی کردید ازین بزرگ مرد شهرمون نظرآباد مقدم که نظرآباد بدون پسوند مقدم اسم بیمعنی بیش نیست . خدماتی که این بزرگوار انجام داد تا نسلها اثرش باقی میمونه و همیشه یادش تو قلب های ما جاویدان خواهد بود .
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
وبگردی
آخرین اخبار