کد خبر: ۹۶۳۷۷
تاریخ انتشار: ۲۶ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۵:۲۳ 17 September 2015
استان گیلان را سرشار از جاذبه معرفی می کنیم؛ سرشار از مناطق دیدنی و لبریز از نعمات بکر الهی!

راست می گوییم؛ گیلان اینچنین است، پر از استعداد، پر از زیبایی و پر از مناطقی که هر کدام عروسی هستند در دل طبیعت و معماری های بسیار جذابی را از سالهایی دور در دل خود جای داده اند، اما افسوس و صد افسوس که این معماری های بی نظیر که تاکنون، چشمنواز گردشگران ایرانی و خارجی بوده، امروز خرابه های بی رمقی هستند که بر اثر اهمال و شاید سست اندیشی مسئولین ذی ربط، بی سرپرست مانده اند! و ما دلخوش به آنیم که مدیریت می شوند!

رسیدگی به وضعیت رفاهی مردم، یکی از مهم ترین مقاصد دولت یازدهم بوده و امید این دولت به تدبیر افرادیست که بعنوان متخصصین این امر مهم، در راس کار قرار می گیرند، درحالیکه، متخصصین، تنها در ابراز صورت مسئله قادرند و امید بهبودی می دهند، اما برای پردازش امور و رفع و رجوع معضلات، مترصد زمانی هستند که کسی بیاید تا کاری انجام گیرد. مگر می شود مسئولیتی خطیر را بعهده گرفت و مولفه های مربوط به آن را ندید؛ فقط به حساب اینکه کسی دست یاری به سوی این سازمان دراز نمی کند؟ پس وظیفه ی یک مدیر چیست؟ و اگر نمی تواند یا نمی خواهد، چرا به مسندنشینی ادامه می دهد؟ دست روی دست بگذاریم به امید آنکه ان شاء الله درست شود!!! بودجه های مربوط به گردشگری به کجا می رود؟ چرا سرمایه گذاری رغبت به انجام مرمت اماکن گردشگری ندارد؟ چرا از منابع مربوط به حفظ میراث های فرهنگی، بهره ای برده نمی شود؟ چرا نیروهای متخصصی که می توانند یاری رسانی کنند، به کار گرفته نمی شوند؟ مدیر مسئول نظارت بر این امر به چه می اندیشد؟ در مقوله ی گردشگری، چه مفاهیمی تعریف شده اند که اماکن بسیار زیبا و دیدنی گیلان، که دسترنج هنرمندان با استعداد آن بوده است، چنین حقیر به دست فراموشی می روند؟ و یا با فراموش کردن و اضمحلال این منابع غنی فرهنگی، اقتصادی، چه چیز دیگری را می توان در لیست جاذبه های گردشگری قرار داد؟

"قلعه رودخان” که در دنیا معروف و معتبر است، امروزه، یکی از بزرگترین معضلات فرهنگی استان به شمار می رود و علت آن، بی توجهی مسئولین به مرمت این قلعه ی زیباست که طبق اخبار منتشره: ” تا ۵ سال آینده اثری از آن، باقی نخواهد ماند. ” این، جمله ای است که مدیر پایگاه منظر تاریخی فرهنگی قلعه رودخان به صراحت اعلام می‌کند و تاکید دارد که این ظرفیت گردشگری گیلان در صورتی که مرمت نشود، رو به نابودی می‌رود. اما با وجود تاکید بر این امر، رگ وجدان کسی نمی جنبد؟ آیا این مرگ هویت یک بستر فرهنگی نیست؟ و آیا نابودی قلعه رودخان، ناتوانی در مدیریت و بی توجهی به زوال میراث های فرهنگی را نمی رساند؟ در صورتی که توجه به مرمت و ظرفیت گردشگری قلعه رودخان فرصت مناسبی است که می‌تواند علاوه بر توسعه ی صنعت گردشگری برای گیلان، موجبات اشتغالزایی برای ساکنان منطقه را نیز فراهم آورد؟

مورد دیگر این بی توجهی ها، نادیده گرفتن "خانه میرزاکوچک خان جنگلی ” در  گوراب زرمیخ  صومعه سراست که مثلا مورد بازدید قرار گرفته بود و قرار بود مرمت شود، در حالیکه، هیچ اقدامی برای آن صورت نگرفت. این امر، بی توجهی به مرمت یک خانه نیست، بلکه یک اسطوره، یک قهرمان و یک نماد بزرگ انسانیت، و بعبارتی دقیق تر، یک فرهنگ، مورد بی مهری و کم لطفی قرار گرفته و برگی از رشادت در زیر خروار خروار بی مسئولیتی، خاک می خورد! این در حالیست که بازسازی این خانه هم می تواند علاوه بر ایجاد روحیه وطن دوستی، موجبات درآمدزایی و اشتغال را فراهم نماید.

تحلیل رفتن حمام گلشن شهرلاهیجان هم، داغ دیگری در بستر فرهنگی استان گیلان است که با وجود ثبت در فهرست آثار ملی استان گیلان، به علت عدم رسیدگی و بی توجهی مسئولین مربوط به این امر، متاسفانه در حال تخریب است! قسمتی از این حمام، در دهه ۳۰ به علت تعریض خیابان تخریب شد و در سالهای اخیر جداره بیرونی حمام گلشن در خیابان سردار جنگل با مرمت غیراصولی و ساخت بنای الحاقی به صورت نیمه کاره رها شده و متاسفانه، در یکی از میدان های اصلی شهر لاهیجان به عنوان محل دپوی زباله، استفاده می شود. در حالیکه اینها بنا نیستند، اینها مولفه های فرهنگی این استان مظلومند؛ محتوی یک فرهنگ غنی، که اگر درست مورد استفاده قرار گیرند و پیام رسانی کنند، دنیا را به فرهنگستان تبدیل می نمایند؛ در حالیکه، مسئولین عزیز، بی خبر از اهداف باطنی این بناها، دارند مرگ یک فرهنگ را رقم می زنند!
دردی بالاتر از این که فرهنگ، پول و سرمایه یک استان و یک ملت به باد رود و خواب، شیرین باشد؟؟؟

با این همه تذکر و تاکید، چرا گوش کسی بدهکار نیست؟  مسئولین کجای کارند؟ آیا احیا و مرمت جزء لیست وظایفشان نیست؟ مگر به غیر از آبادانی بناهایی که علاوه بر گردشگری و ایجاد سرمایه، تماما درس عبرت یک ملت است، کار دیگری دارند؟ آیا بهتر نیست مسئول این امربعنوان ناظم یک امر بزرگ فرهنگی، با به کار گرفتن تدابیر مخصوص مدیریتی، جذب سرمایه گذار کند تا روال کار گردشگری از روزمرگی در آمده و جلوی عقب ماندگی صنعت توریسم در استان گیلان گرفته شود؟

گیلان چه از گردشگری هایی چون مازندران و اصفهان و …کم دارد که اینگونه مهجور مانده است، آن هم با شرایط آب و هوایی بکری که بر آن حاکم است؟ رسانه می بیند و مطرح می کند، مسئول می رنجد و پاسخ می دهد! مگر رسانه و مسئولین و مردم جدای از همند؟ آیا نمی شود آیینه ی هم باشیم برای رفع اختلالات تا جلوی خرابی و انهدام و سقوط عظمت یک استانی که به حق، زیبا و دل انگیز است گرفته شود؟ کافیست همت کنیم، دوباره بیندیشیم و احساس مسئولیت کنیم. ما مسئول هویت سازی یک استانیم، بانیان تحقق فرهنگ ناب اسلام و محققان بررسی مولفه ها و نمادهای فرهنگی خاصی که مجموعا ما را به محوریت موضوع جهانگردی، نه گردشگری صرف، بر مبنای اندیشه ی خدامحورانه متصل می کند. مسئله بسیار جدی است، مگر اینکه در باغ نباشیم و دنیا اسیرمان کرده باشد.

اعتدال شمال/
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار