ساعت 24-محمد باقر قالیباف که از سپاه به نیروی انتظامی آمدو پس از آن 12 سال است شهرداری تهران را در اختیار داردو رییسی تا امروز نگفته اند مردان اقتصادی آنها کیست و چه کسانی می خواهند به آنها کمک کنند .
این دو نفر اما در دادن وعده به تهیدستان و افزایش پرداخت یارانه در یک مسیر هستند .تلاش برای جلب رای شهروندان ایرانی با پول بیتالمال از سال 1384 در دستور کار برخی کاندیداها قرار گرفت و حالا پس از 12سالاین دو نفرمی خواهند با همین قلاب ماهی بگیرند. جلب رای از مسیر دادن وعده البته شکلهای گوناگون داشت وشاید نخستین بار در سال 1387 بود که رئیس دولت نهم، کلید آن را در مسیر پرداخت یارانه نقدی زد. پرداخت یارانه نقدی به شکل تعریف شده دولت قبلی البته منجر به دگرگونیهای اندیشههای اقتصادی پرشماری شده است که باید بررسی شود. اما یک نتیجه ملموس چنین طرحها و اندیشههایی این است که پرداخت یارانه نقدی تبدیل به یک حربه اخذ رای شده است. در حال حاضر نیز دو کاندیدای جبهه ضداصلاحات میخواهند با سه برابر کردن میزان یارانه نقدی شهروندان را متقاعد کنند که به آنها رای دهند، اما این حربه آنطور که برخی میگویند بی اثر نیست و بدون تردید برخی گروههای کمدرآمد را به تامل و تردید وا میدارد. کارشناسان اقتصادی می گویندبا اینکه یارانه نقدی باعث افزایش نقدینگی، تورم و بسیاری از تبعات ناگوار دیگر برای اقتصاد است اما باز هم میتواند عدهای را قانع سازد و آنها به امید دریافت یارانه مسیر رای خودراتغییر دهند. فارغ از اینکه افزایش یارانه نقدی چه تبعاتی دارد و اجرای آن به صورت پرداخت برابر بین 70میلیون جمعیت کشور چگونه باعث فشار هر چه بیشتر به مردم کمدرآمد میشود، بحث اینکه چنین وعدهای میتواند محقق شود یا نه، مورد سوال است. محاسبهها نشان میدهد پرداخت یارانه نقدی به 70میلیون ایرانی بهطور برابر به میزان 150هزار تومان به هر نفر، رقمی معادل 11هزارمیلیارد تومان در هر ماه پول نیاز دارد که اگر آن را ضرب در 12 ماه کنیم به عدد بزرگ 132هزارمیلیارد تومان میرسیم. اگر نرخ هر دلار را بهطور میانگین معادل چهارهزار تومان لحاظ کنیم، دولت باید حدود 35میلیارد دلار برای دادن یارانه نقدی، منابع مالی تامین کند. حتی اگر یارانه دهکهای بالا قطع شود و این پرداخت تنها به دهکهای پایین انجام شود، باز هم با رقمهای بالا مواجه میشویم. برای تامین 132هزارمیلیارد تومان چند راه وجود دارد: راه نخست افزایش صادرات نفت یا افزایش قیمت نفت در بازارهای جهانی است که با توجه به شرایط موجود ناممکن یا بسیار سخت و بعید است بازار جهانی نفت گونه ای است که اگر رخدادعجیبی اتفاق نیفتد قیمت در اندازه فعلی باقی می ماندبنابر این راه یادشده مسدودو تنگ است. راه دوم این است که دولت قیمت حاملهای انرژی مثل برق آب و به ویژه بنزین و گازوییل را را سه برابر کند. این راه برای شهروندان غیرقابل قبول است و هیچ دولتی جرات این کارراندارد.. ضمن اینکه مبلغ به دست آمده از این راه یارانه منجر به افزایش هزینه شهروندان شده و تاثیری در زندگی مردم ندارد و کل مبلغ یارانه باید برای همین حاملهای انرژی هزینه شود. راه سوم این است که قیمت هر دلار را در داخل تا سه برابر افزایش دهیم. مثلا هر دلار به قیمتی در حدود 10هزار تومان به فروش برسد که این کار هم ناشدنی است و هم پیامدهای ناشناختهای درپی خواهد داشت . افزایش 3برابری قیمت هردلار چنان موجی از افزایش قیمت سایر کالاها به راه می اندازد که ممکن است همه را از افزایش یارانه نقدی پشیمان کند.راه آخر افزایش تامین منابع مالی برای پرداخت 3برابری یارانهافزایش نرخ مالیات دریافتی دولت از شهروندان و فعالیتهاست است که در شرایط اقتصاد کم جان امروز اقدام به چنین کاری بسیار مناقشه برانگیز است. به نظر می زسد طراحان این وعده عجیب هرگز به اجرای آن نیندیشیده اندو برای تامین منابع مالی افزایش یارانه که کار بسیار سخت و ناممکنی است راهی را جستجو نکرده اند و فقط دنبال وعده دادن و جلب آرای مردم هستند.