بسته ویژه کشوری تابناک گیلان؛
پایگاه تحلیلی خبری تابناک گیلان از این پس سعی دارد جهت پوشش کامل وقایع مهم روز در کشور، مجموعه ای از مهم ترین اتفاقات 24 ساعت گذشته را در یک بسته خبری به مخاطبان خود عرضه کند که این موارد شامل کلیه موضوعات سیاسی-اجتماعی-فرهنگی-ورزشی و اقتصادی خواهد شد.
کد خبر: ۱۴۲۹۵۸
تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۳۹۴ - ۱۹:۴۶ 11 December 2015
روحانی: با مطالعه برخی نشریات می‌توان فهمید که فردا چه کسی دستگیر می‌شود

پایگاه تحلیلی خبری تابناک گیلان 
از این پس سعی دارد جهت پوشش کامل وقایع مهم روز در کشور، مجموعه ای از مهم ترین اتفاقات 24 ساعت گذشته را در یک بسته خبری به مخاطبان خود عرضه کند که این موارد شامل کلیه موضوعات سیاسی-اجتماعی-فرهنگی-ورزشی و اقتصادی خواهد شد.



محسن قهرمانی با این نوشته از داوری خداحافظی می کند

ورزش > لیگ برتر - محسن قهرمانی داور لیگ برتر قصد دارد بعد از قضاوت بازی تراکتورسازی و استقلال برای همیشه از داوری خداحافظی کند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ او که به دلیل محرومیت مدتی دور از داوری بود، سرانجام پس از مدت ها با قضاوت دربی اصفهان بین ذوب آهن و سپاهان به لیگ برتر برگشت. او چند هفته قضاوت کرد و حالا قصد دارد در تبریز برای همیشه از دنیای داوری خداحافظی کند و پا به عرصه اجرایی بگذارد. قهرمانی در فضای مجازی برای دوستانش نوشت: «خدا رو شکر که همیشه در شادی و غم کنارم بودیدو از همان ابتدا قصدم برگشت به داوری نبود نه اینکه نتوانم نه دلم رنجیده و شکسته بود. با تشویق عزیزانم برگشتم و داوری کردم تا مخالفانم بدانند بیگناه بودم و توانستم و همان که بخواهم میشود که در سایه آقا امام رضا (ع) شد. قصدم اطاله کلام نیست الان هم قصد خداحافظی از داوری را دارم تمام و کمال با رضایت خودم و با شادی و طیب خاطر، که سلامتیم مهمتر است. انشالله در کار اجرایی موفق باشم و پاسخگوی لطف دوستانم. به موقع در برنامه تلوزیونی حاضر خواهم شد و از عزیزانی که در حقم لطف داشتند به اسم تشکر خواهم کرد دست تک تک شما را میفشارم.»

محسن قهرمانی قرار است روز بازی تراکتور و استقلال متنی هم زیر لباسش با این مضمون بنویسد: «یا علی ابن موسی الرضا آنها را به خدا واگذار می کنم و می روم» باید دید تا روز برگزاری این مسابقه محسن قهرمانی پای تصمیم خود می ایستد یا تصمیمش را تغییر خواهد داد.


عکس: آیت الله هاشمی در قبرستان بقیع

صفحه اینستاگرام آیت الله هاشمی رفسنجانی تصویری قدیمی از حضور او در قبرستان بقیع را منتشر کرده است.

در کنار هاشمی، پسرش مهدی و همچنین محمود دعایی و محسن رضایی به چشم می خوردند.

غکس: آیت الله هاشمی در قبرستان بقیع



جنگ لفظی سخنگوی وزارت خارجه آمریکا با خبرنگار رسانه روسیه+عکس

شبکه راشاتودی گزارش داد: پرسش خبرنگار راشاتودی از جان کربی سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا به جدال لفظی آنها منجر شد.

چورکانا به جان کربی گفت: شما می گویید این خود ترکیه و عراق هستند که باید درباره ورود بدون مجوز نیروهای ترکیه به خاک عراق تصمیم بگیرند، اما آمریکا به خود اجازه می دهد که نیروهای نظامی سایر کشورها را برای مبارزه به داخل عراق و سوریه دعوت کند؛ اشتون کارتر وزیر دفاع آمریکا نیز دیروز در جلسه کنگره گفت وی شخصاً با چهل کشور تماس گرفته و از آنها درخواست کرده است که برای مبارزه با داعش، نیروهای ویژه بفرستند؛ پارلمان عراق نیز در این باره ابراز نگرانی کرده است که کشور آنها نباید به میدانی تبدیل شود که در آن سایر کشورها هر کاری می خواهند، انجام دهند؛ کمیته امنیت و دفاع پارلمان عراق نیز بازنگری یا لغو توافق امنیتی آمریکا با عراق را خواستار شده است؛ آمریکا برای رسیدگی به این نگرانی ها چه می کند؟

جان کربی پرسید: به نگرانی های چه کسی رسیدگی کند؟

خبرنگار پاسخ داد: کمیته امنیت و دفاع پارلمان عراق که اکنون بازنگری یا لغو توافق امنیتی را خواستار شده است.

سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا گفت: من چنین گزارش هایی ندیده ام؛ ما به همکاری با دولت عراق ادامه می دهیم و نیروهایی که اشتون کارتر به آنها اشاره کرد، تصمیمی بود که با هماهنگی و همکاری کامل دولت عراق اتخاذ شد؛ اگر شما قصد دارید اینگونه جلوه دهید که یاری رسانی نظامی آمریکا در مبارزه علیه داعش، بدون همکاری کامل دولت عراق صورت می گیرد، این اتهام کاملاً بی اساس است و به گمانم ارزش ندارد بیش از این درباره موضوع بحث کنیم.


خبرنگار پرسید پس شما می گویید از واکنش کمیته وزارت دفاع و امنیت پارلمان عراق به موضوع اطلاع ندارید؟

جان کربی پاسخ داد: نه، من چنین چیزی ندیده ام.
 
سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در ادامه ناگهان سخنان خبرنگار راشاتودی را قطع کرد و گفت فقط به شما اجازه می دهم یک سؤال دیگر بپرسید و نه بیشتر.

جنگ لفظی سخنگوی وزارت خارجه آمریکا با خبرنگار رسانه روسیه+عکس

خبرنگار گفت: بسیار خب. آمریکا نیروهایی را به عراق دعوت می کند و هدایت ائتلاف ضد داعش را برعهده دارد، اما زمانی که مشکلی پیش می آید، فرضاً مانند زمانی که نیروهای ترکیه وارد خاک این کشور شدند، اعلام می کند این به ما هیچ ارتباطی ندارد و باید خودتان مسئله را حل و فصل کنید. آیا این مسئله نباید برای عراق نگران کننده باشد؟

جان کربی پرسید: چه چیزی مایه نگرانی نباشد؟ من واقعاً عاشق این سؤالاتی هستم که ده دقیقه طول می کشد و قرار است من به طور خلاصه پاسخ دهم. باز می پرسم چه چیزی نباید مایه نگرانی نباشد؟

خبرنگار گفت اینکه شما توافق و همکاری دارید، اما زمانی که مشکلی رخ می دهد، آمریکا می گوید به ما ارتباطی ندارد؛ مشابه آنچه در خصوص ورود نظامیان ترکیه رخ داد.

جان کربی پاسخ داد: آه، کوتاه بیایید! دوباره یک سؤال مسخره دیگر، ما کی گفتیم این به ما ارتباطی ندارد.

خبرنگار گفت: اما درباره نظامیان ترکیه که چنین چیزی گفتید.

جان کربی گفت: نه اینگونه نیست و دوباره تکرار می کنم ما خواستار آن هستیم که ترکیه و عراق این مسئله را به شکل دو جانبه حل و فصل کنند درحالیکه شما همه چیزی را به گونه ای تحریف می کنید، گویا ما قصد داریم کاری شرورانه انجام دهیم یا روابط ما در اینجا نامناسب است؛ منظورم این است که این احمقانه است؛ واقعاً شما شرمسار نیستید که چنین سؤالاتی می پرسید.؛ شما احتمالاً زمانیکه به این سؤالات نگاه می کنید، احتمالاً به خودتان می خندید منظورم این است که این سؤالات کاملاً جنون آمیز است ما از نزدیک با دولت حیدر العبادی همکاری داریم و داخل ائتلافی متشکل از شصت و پنج کشور هستیم؛ این شصت و پنج کشور همه حاضر شده اند با داعش، در سوریه و عراق مقابله کنند.

سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در ادامه به خبرنگار اجازه نداد پرسش خود را مطرح کند و گفت: اجازه دهید سخنانم را به پایان برسانم، شما زمان کافی داشتید. ما از همان ابتدا گفتیم و من زمانی که در پنتاگون یونیفورم به تن داشتم، این را گفتم که ما خواستار آن هستیم که هر گونه اقدامی علیه داعش، بالاخص داخل عراق، با همکاری و هماهنگی کامل دولت عراق صورت بگیرد و آنها به عنوان حاکمیت ملی عراق باید اجازه دهند. این موضع ما ذره ای تغییر نکرده است؛ اکنون نیز مناقشه ای بین ترکیه و عراق، آن هم بر سر حضور شمار اندکی نیروی نظامی، صورت گرفته است. من در چند روز اخیر این را گفتم و دوباره تکرار می کنیم موضع ما درباره حاکمیت ملی عراق و اینکه نیروهای نظامی که علیه داعش داخل عراق فعالیت می کنند، باید این کار را با اجازه دولت عراق انجام دهند، هیچ تغییری نکرده است. ما این مسئله را علناً و به شکل خصوصی به همه اعضای ائتلاف ضد داعش اعلام کرده ایم. اکنون نیز می خواهیم ترکیه و عراق این موضوع را حل و فصل کنند و آنها نیز همین کار را می کنند.
شما می کوشید این را به مسئله بزرگ و اختلاف برانگیزی تبدیل کنید، در حالیکه حتی مقامات ترکیه و عراق می دانند که اینگونه نیست و سرگرم حل و فصل موضوع هستند. پس بیایید به آنها اجازه دهیم به موضوع رسیدگی کنند و بقیه نیز روی داعش تمرکز کنند؛ زیرا باید اینگونه باشد و از قضا، روسیه چنین کاری نمی کند.


توضیحات پسر مهاجرانی درمورد بازداشتش

محسن مهاجرانی فرزند وزیر ارشاد دولت اصلاحات که در خصوص پرونده دکل نفتی گمشده به دستور قوه قضاییه بازداشت شد، شب گذشته طی یادداشتی نسبت به اتفاقات پیش آمده در این خصوص توضیحاتی ارائه کرد.

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از پارسینه، متن یادداشت به این شرح می باشد:

به نام خداى اگاه از همه امور
پرونده دکل نفتی فورچونا، از آنجا که موجب بازداشت، بازجویی و تشکیل پرونده برای اینجانب و فضا سازى هاى کاذب رسانه اى براى خانواده ام و من شد، از جهات متعددی شایسته بررسی و داوری است. تصور نمی کنم کسی با پیگیری قضایی، تشکیل دادگاه، بازگشت بیت المال و مجازات سوء استفاده کنندگان از این ماجرا مخالف باشد.  بررسی این پرونده، نیاز به طی مراحل جدی حقوقی، مالی و فنی خواهد داشت که امیدوارم این روال ، مانند قبل با قدرت و استحکام و بدون نفوذ عوامل دخیل در موضوع دکل، رسیدگی شود. اینجانب حمایت قاطع خود را از ادامه مقتدرانه روند قضایی پرونده بدون دخالت جریانهای مسموم سیاسی و اقتصادی، تا پایان صدور حکم برای متهمان واقعى پرونده اعلام می کنم.

 از همان وقتی که مسعود میر کاظمی وزیر اسبق نفت در دولت پاکدست و مهرورز ، نام مرا با تاکید بر نام پدرم و با جهت گیرى سیاسى خاص به عنوان عامل اصلی و پشت پرده ماجرای دکل معرفی کرد، ( در حالیکه درست است که من بزرگ شده در خانواده اى سیاسى بوده ام اما تلاش کرده ام تا خودم را کاملا بدور از این بازیها نگهدارم و هیچ فعالیت سیاسى تا امروز نداشته ام و من بعد هم نخواهم داشت ) با این مساله و موضوع بیشتر و جدى تر مواجه شدم که نهایتا به دستگیری اینجانب توسط سازمان اطلاعات سپاه به عنوان ضابظ قضایی پرونده و حکم دستگیری از سوی قاضى محترم دادسراى ویژه امور اقتصادى روبرو شدم.

اینجانب مطابق معمول سفرهای کاری هر ماه طى یکسال گذشته، عازم امارات متحده عربى بودم. مطلقا بی خبر از ممنوع الخروجی و یا حکم دستگیری ، بعد از تشریفات معمول چک کردن گذرنامه به صورت کاملا قانونى سوار هواپیما شدم که البته به سبکى کاملا غیر عادى بازداشت شدم. بدون تردید اگر پیش از ان احضاریه کتبی به دست اینجانب یا وکیل من جناب اقاى علیزاده طباطبایى می رسید بدون درنگ خودم را به نهادهای قانونی معرفی می کردم و نیازى به برگرداندن هواپیما از اسمان اصفهان به تهران نبود. با این توضیح که برگشت من به کشور همان شب قرار بود باشد.  این بازداشت در روز٤ شنبه ٢٨ ابان ماه ساعت ١٢/٣٠ ظهر اتفاق افتاد و پس از گذشت ٢١ روز، در روز چهارشنبه ١٨ آذرماه ساعت ٧/٣٠ شب ازاد شدم و خوش بختانه شب ۲۸ صفر را در جمع خانواده ام بودم.

یکم : وظیفه خود می دانم از شیوه رفتار و دقت قضایی قاضی محترم پرونده ، شیوه توضیح دقیق و سنجیده سخنگوی محترم دستگاه قضایی ، جناب حجت الاسلام والمسلمین محسنی اژه ای و نیز شیوه رفتار کارشناسان سازمان اطلاعات سپاه در طول دوران بازداشت، سپاسگزاری کنم. در این بخش شاهد رفتار حقوقی صرف و محترمانه و کاملا بر اساس اموزه هاى انسانى و اسلامى بودم. به من اجازه داده شد که تقریبا هر ٢ یا ٣ روز با خانواده ام و نیز ٢ بار طى این مدت با پدر و مادرم صحبت کنم و ملاقاتى نیز با خانواده ام داشته باشم.

دوم : در طى این ٢١ روز از سوی دیگر شاهد شیوه رفتار کاملا سیاسی و عصبی برخی رسانه ها به عنوان مرکزیت خبرسازی و حلقه های زنجیره ای و پیوسته بدان بودیم. آن ها هر چه خواستند و هر اتهامی در باره دکل نفتی را که می توانستند به من نسبت دادند. تمام ماجرای دکل به حساب خانواده من و دولت اصلاحات نوشته شد. دو تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی هم با همین آهنگ و جهت همان نسبت ها را تکرار کردند. در یک کلام:

فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید

شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد.

حساب این سیلاب تهمت و بدگویی و بدزبانی و بى تقوایى را نخست به خدای احکم الحاکمین واگذار می کنم.خداوندی که هر مثقال ذره ای را حسابگری خواهد کرد و آبروی انسان ها در پیشگاه او به تعبیر پیامبر مکرم اسلام ، حضرت محمد مصطفى ( ص ) از حرمت کعبه برتر و بالاتر است.

سوم : از دستگاه قضایی تقاضا می کنم که اجازه ندهند امر قضایی که روال حقوقی خود را داراست در مرداب تیره و بویناک سیاست زدگی سرسام گرفته برخی خبرگزاری ها و نیز برخی نمایندگان مجلس شوراى اسلامى که در برابر قران مجید، به خداى قادر متعال و شرف انسانی خود سوگند یاد کرده اند که پاسدار قانون اساسی باشند، اینگونه اسیب ببیند و لکه دار شود،  و من اظلم ممن افترى على الله کذبا.

چهارم : حق پیگیری قضایی را در رابطه با اتهامات مطرح شده برای خود محفوظ می دارم و درخواست می کنم که شکایت اینجانب از مسعود میر کاظمی وزیر نفت پاکترین دولت تاریخ که در مرداد ماه گذشته در شعبه چهارم دادسراى فرهنگ و رسانه به اتهام نشر اکاذیب ثبت شده به موازات پرونده دکل با سرعت بیشترى پیگیری شود. از رسانه های میدان دار تهمت و افترا و قانون شکنی و نمایندگانی که با تهمت و افترا به اینجانب، سعی در ایجاد انحراف در روال پرونده اصلی داشتند، طرح شکایت خواهم کرد و امیدوارم این شکایت ها در دادگاه صالحه مورد بررسی قرار گیرند.

والعاقبة للمتقین
سید محمد محسن مهاجرانی
٩/١٩ / ٩٤


پیشنهاد ازدواج تاجر ایرانی به مجری سعودی+عکس

تابناک گیلان: حمزه بلدی برای این مجری سعودی نوشته بود: من حمزه بلدی تاجر پارچه هستم، می خواهم طبق سنت رسول(ص) با شما ازدواج کنم، من می خواهم  با مادر و خواهرم به خواستگاری شما بیایم".

این خبر به سرعت در شبکه های اجتماعی عرب زبان مورد توجه قرار گرفت؛ ماجرا وقتی جالب تر شد که لجین عمران، در پست بعدی  اینستاگرام خود، تصویری از خود با لباس عروسی را درج کرد.


پیشنهاد ازدواج تاجر ایرانی از مجری سعودی+عکس


سنگ تمام سحر قریشی برای احمدی نژاد

کافه سینما: :سحر قریشی با حضور در برنامه دید در شب، با رضا رشیدپور گفتگو کرد.

این بازیگر سینما و تلویزیون در برنامه دید در شب پیرامون شخصیت های زیر اظهارنظر کرد.

* احمدی نژاد: من آقای احمدی نژاد را از نزدیک و بر سر سفره افطاری دیدم. خیلی جالب است! من هیچ احساسی به سیاست ندارم. بسیار خنثی هستم. چون سواد آن را ندارم و نمی فهمم، کوچکترین صحبتی درباره سیاست نمی کنم. جالب این است که من فکر می کردم اگر ایشان را ببینم، ایشان برای من با بقیه افراد که سر صحنه ی فیلم برداری می آیند فرقی نخواهد کرد.

سحر قریشی: در احمدی نژاد کاریزما دیدم

وقتی آقای احمدی نژاد از یک متر و نیمی من رد شده و به همه ما خوش آمد گفتند، ناخودآگاه و یکدفعه تحت تاثیر کاریزمای ایشان، در همین حال خنده ای بر لبان من آمد و با ایشان احوال پرسی کردم. گویی که ایشان را ده سال است که میشناسم. در حالی که هیچ حسی نسبت به سیاست ندارم، در وجود ایشان یک کاریزمای عجیبی دیدم و از لبخند ایشان لبخند زدم و از وجود ایشان انرژی خوبی گرفتم.

* ظریف: نظر خاصی ندارم.

* روحانی: من یک کلیدی دست ایشان دارم که اگر آن را بدهند درب خیلی از گاوصندوق ها را باز می کنم و دیگر با کسی کار ندارم. اینستاگرامم را هم می بندم که کسی را اذیت نکنم. (با خنده) البته خیلی خوشحالم از اینکه رییس جمهورمان وقتی جایی می روند مترجم ندارند و به زبان مسلط هستند.


کشیدن بخیه «صدرا» به خاطر ندادن پول!

خبرآنلاین: واقعیت پرونده صدرا، پسربچه ای که در شبکه های اجتماعی می گویند بخیه صورتش به خاطر ندادن پول، کشیده شده چیست؟

زخمی یک سانتی‌متری بود، زیر چانه پسرکی که این روزها همه نام او را بلدند؛ صدرا. همه از ایران گرفته تا ینگه دنیا شنیده اند او برای درمان این زخم به کجا رفت، بیمارستان اشرفی اصفهانی خمینی شهر، شهرستانی با تراکم جمعیتی بسیار زیاد، چسبیده به غرب اصفهان بزرگ که این روزها به دو علت،‌ اخبار آن بر سر زبانهاست. یکی واژگون شدن اتوبوس حامل دانشجویان دانشگاه آزاد شهر مجاور، در یکی از گردنه های پرشیب آن و دیگری به خاطر خبری که درباره زخم صدرا در رسانه ها پیچید؛ «والدین این پسر پول نداشتند و کادر درمانی بیمارستان، بخیه ای را که زده بودند، کشیدند!» اتفاقی غیر قابل باور

در روزهای اخیر، آنقدر اخبار ضد و نقیض و متفاوت از این جریان منتشر شده که واقعا نمی توان فهمید موضوع چه بوده؟ آیا کادر درمان به خاطر فقر خانواده صدرا، بخیه های صورت این پسرک را کشیده اند و گفته اند برو دنبال کارت؟ یا واقعیت چیز دیگری است؟

جو سنگین حاصل از انتشار این خبر در یک روزنامه محلی و پس از آن، پیگیری دوربین داغ و شتابزده یک بخش خبری شبانه تلویزیون، مجالی برای بررسی دقیق این مسئله به کسی نداده. جامعه هم که بارها نشان داده پتانسیل انعکاس اخباری از این دست را به وفور در خود مستتر دارد، با استفاده از شبکه های اجتماعی دست به کار شد تا بخش بزرگی از این رویداد، در هاله ای از ابهام بماند.

بیمارستانی کوچک در شهری شلوغ

بیمارستان اشرفی اصفهانی خمینی شهر، در خیابانی شلوغ قرار دارد. خیابانی که باعث شد چهار طرف این بیمارستان، پر از خانه های آجری چند طبقه شود که نشان می دهد این مرکز درمانی در وسط بافت مسکونی شهری با تراکم جمعیتی بسیار بالا ساخته شده است.

ورودی بیمارستان، از میله های افقی متحرک گذاشته اند تا ورود و خروج خودروها را کنترل کنند. اول حیاطی کوچک که با چند قدم به ورودی بیمارستان می رسد، بوفه ای گذاشته اند و کیک و ساندیسی می فروشند برای همراهان بیماران. آن سوتر، چند نیمکت آهنی سبز رنگ چیده اند تا همراهان خسته، روی آن بنشینند و نفسی چاق کنند تا نوبت ملاقات برسد. ورودی درمانگاه روزانه بیمارستان جداست، سمت راست ساختمان. سالن انتظاری دارد مانند همه بیمارستانها و وقتی بیماران برای ویزیت درمانگاه تخصصی و فوق تخصصی می آیند، باید روی نیمکتهای سفید این سالن، منتظر نوبت بمانند.

ورودی اورژانس و بخشهای بستری، این سو است، سمت چپ ساختمان که بالای سردر آن، تابلوی بزرگی نام بیمارستان و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان را نوشته. اول ورودی، تابلویی به دیوار زده اند که تصویر رهبر انقلاب را دارد و گفتاری از ایشان که با حاشیه زرد، مشخص شده است: «نباید بیماران به جز رنج بیماری، دغدغه دیگری داشته باشند.» زیر این تابلو را روابط عمومی بیمارستان امضا کرده. از مقابل این تابلو، پذیرش اورژانس شروع می شود. اتاقکی شیشه ای که در کنار آن، نگهبانی اخمو نشسته و با سوءظن روندگان و آیندگان را نگاه می کند.

ورودی بخشهای بستری، کم آن سوتر است. طبقه همکف، آزمایشگاه و سیتی اسکن و تجهیزات تشخیصی است و طبقه بالا بخشهای بستری. هر کس وارد ساختمان که می شود، بوی دترجنت و ساولن و بقیه محلول های ضدعفونی زیر دماغش می زند. دیوارها، با سنگ سفید پوشیده شده و پیداست ساختمانی سن و سال دار است.

به ما گفته اند حرف نزنیم

طبقه بالا، از کنار راه پله ها، بخش جراحی زنان شروع می شود. این طرف، دفتر پرستاری است. مترون و سوپروایزر اینجا می نشینند که کارشان، مدیریت امور پرستاری بیمارستان است و پرستاران اورژانس هم مانند هر بخش دیگری از این مجموعه، زیرنظرشان قرار دارد. کنار دست اتاق مدیریت پرستاری، اتاق مددکار است.

مددکار این مرکز، خانمی است که دفاتر بزرگ روزانه را پر می کند. او حاضر نیست برای روشن شدن وضعیت پرونده صدرا جواب بدهد. پاسخش کوتاه است و بدون ابهام: «به ما گفته اند حرف نزنید. همینقدر بگویم این چیزهایی که می گویند درست نیست.»

بعدا معلوم می شود او توانسته برای هزینه پرونده صدرا، ۵۵ هزار تومان تخفیف بگیرد. تخفیف گرفتن، این روزها تقریبا همه کاری است که مددکاران بیمارستانها می کنند. چون در شلوغی بیمارستانهای دولتی، با وجودی که باید همه آحاد مردم بیمه شوند، باز هم کسی پیدا می شود که به هر دلیل، بیمه نشده. مانند والدین صدرا که بیمه ای نداشتند تا هزینه ۱۶۰ هزار تومانی ویزیت، تجهیزات، بخیه و پانسمان را بپردازند.

وقتی خانم صادقی، مددکار بیمارستان، حاضر نیست درباره اینکه واقعیت اصلی چطور بوده، توضیح دهد، باید سراغ پرستاران دیگر رفت.

انتهای سالن طبقه اول، بخش جراحی مردان است. بخشی شلوغ و در هم ریخته که پیداست ظرفیت اتاقهای آن، با تخت هایی اضافی که گذاشته اند، چند برابر استاندارد شده.

یکی از پرستاران، آقایی است بلندقامت و خوش صحبت. با خوشرویی درباره حادثه توضیح می دهد: باور کردنی نیست اینطور که می گویند همکار ما، بخیه را بعد از زدن، کشیده باشد.

این پرستار که در شیفت فعلی مسئول اعزام بیماران به مراکز دیگر از جمله بیمارستان الزهرا(س) اصفهان است توضیح می دهد: پرستاری که این کارها را به او نسبت می دهند، انسان بسیار شریفی بود که دکترای پرستاری داشت. حتی کسی که دکترای پرستاری هم نداشته باشد و مثل من بهیار باشد هم می داند نباید بخیه ای که تازه زده شده به خاطر ندادن پول، کشیده شود.

به نظر نمی رسد منطقی باشد بخیه ای که زده شده تا زخم زیر چانه پسرکی ۴ ساله را به هم بیاورد، به دلیل پول ندادن به صندوق، آن هم در بیمارستانی دولتی که عموما پرونده هایی از این دست، فراوان پیش می آید، کشیده شود.

سوپروایزر شیفت هم با این نظر موافق است. آقایی است باریک اندام، با حدود ۴۵ سال سن که ۳ تلفن روی میزش، لحظه ای از زنگ زدن ساکت نمی شوند. با حوصله، یکایک گوشی ها را جواب می دهد و در بین هماهنگ کردن بخشهای مختلف، ماجرا را به مسئولیت خودش و بدون هماهنگ کردن با اسمهایی مانند حراست و مدیریت که این روزها زیادی در بیمارستان اشرفی اصفهانی می گویند، تعریف می کند: چنین چیزی نیست که این روزها روی گوشی های تلفن و شبکه های اجتماعی مطرح می شود. پرونده این بیمار، هنوز هم در اورژانس است و همه چیز پیداست. وقتی اورژانس شلوغ می شود، پرستاران باید با یک دست، ده کار انجام دهند. آن روز هم همکار ما، طبق تشخیص و دستور دکتر، برای زخمی سطحی که حدود یک سانتیمتر زیر چانه بیمار بود، یک بخیه می زند و مادر بیمار را برای پرداخت هزینه پرونده به صندوق معرفی می کند.

این سوپروایزر بالینی در ادامه می گوید: بیمار پانسمان و آماده ترخیص می شود، ولی مادر بیمار به صندوق می گوید که پولی برای پرداختن ندارد. بیمار را به مددکاری راهنمایی می کند و از ۱۶۰ هزار تومان هزینه پرونده، ۵۵ هزار تومان به او تخفیف می دهند. مادر بیمار باز هم می گوید ۱۰۵ هزار تومان باقیمانده را ندارد.

میان توضیحات این مدیر پرستاری، خانم صادقی مددکار بیمارستان وارد اتاق می شود و اشاره می کند که باید با حراست هماهنگ شود. مدیر پرستاری شانه بالا می اندازد: حقیقت را آنطور که می دانم، می گویم. این روزها به اندازه ای به ما تلفن می شود و مردم ناسزا می گویند که پرستاران روحیه شان را از داده اند. مگر ما اینجا برای خودمان پول چاپ می کنیم یا هزینه ای که از بیمار می گیرند به جیب ما می رود که بعضی از مردم، تلفن می زنند و توهین می کنند؟

دوباره به ادامه ماجرای صدرا می پردازد: ما توی اورژانس، از این صحنه ها زیاد می بینیم. پرستاران یاد گرفته اند وقتی می بینند بیمار می گوید پول ندارم، صورتشان را آن طرف کنند تا اگر بیمار خواست برود، کسی مسئول نباشد. از این پرونده ها در بیمارستانهای دولتی زیاد است و کسی باور نمی کند پرستار به دستور پزشک، بخیه را کشیده. منتهی ظاهرا برخی از همکاران ما که دل خوشی از این مجموعه ندارند، مادر بیمار را که بدون پرداخت هزینه، پرونده را انداخت و بچه اش را برد، تحریک می کنند شکایت کند.

سوپروایزر بالینی حالا دیگر سر پا ایستاده و حرف می زند. انگار هیجان بازگویی ماجرایی که این روزها در همه شبکه های اجتماعی، رادیو، تلویزیون و حتی شبکه های ماهواره ای نقل محافل شده، او را وامی دارد تمام قد از شان حرفه ای خود و همکارانش دفاع کند: بیمار وقتی از در بیمارستان بیرون می رفته، یک بخیه در زخمش داشته و پانسمان هم روی بخیه بوده. این که چه کسی یا کجا و به چه خاطری این بخیه را کشیده، یا اصلا بخیه کشیده شده یا نه را ما نمی دانیم. این را باید دادگاه و دستگاه قضایی مشخص کند.

او، کاغذی می دهد که روی آن شماره تلفن نظام پرستاری اصفهان نوشته شده: ما در خمینی شهر، نظام پرستاری مستقل نداریم و با شهرستان اصفهان، مشترک هستیم و دفتر نظام پرستاری هم در خیابان آپاداناست. آنها هم برای تهیه گزارش رسمی به اینجا آمده اند و پرونده بیمار را مطالعه کرده اند. اقدامات انجام شده را پیگیری دیده اند و با بیماران و کادر درمان هم حرف زده اند. خوب می توانند راهنمایی کنند. الان هم که پرونده در اختیار دادگاه است.

رئیس دادگستری خمینی شهر: جزئیات را هنوز نمی دانیم

رئیس دادگستری خمینی شهر را در آخرین دقایق پیش از خروج از دادگاه، می بینیم. رسول یزدانی درباره پیگیری پرونده صدرا، حرف زیادی برای گفتن ندارد یا اینکه دلش نمی خواهد بیش از چیزهایی که اکنون در دهانها می چرخد، اطلاعاتی در خصوص این ماجرا بدهد. فقط به این جمله بسنده می کند: «پرونده در اختیار دادسراست و هنوز از دادستانی به دادگاه نرفته. برای همین جزئیات زیادی درباره این ماجرا هنوز نمی دانیم.»

یوسف کریمی معاون دادستان شهرستان خمینی شهر هم گفته بود که کادر متخلف بیمارستان اشرفی این شهرستان برای انجام تحقیقات تکمیلی با دستور مرجع قضائی، بازداشت شده اند.

اینطور که پیداست کادر درمانی که مستقیما در این ماجرا دست داشته اند از جمله پرستار و پزشک کشیک اورژانس تا لحظه نوشتن این کلمات در بازداشت به سر می برند و مشخص نیست اصل ماجرا آنچنان است که عنوان شده یا مسئله بر سر ندادن پول درمانی است که به نظر نمی رسد انجام نشده باشد.


منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار