چالش ها ي پيش روي سند تحول بنیادین

1.دستيابي به جامعه برخوردار از دانش پيشرفته و توانا در توليد علم و فناوري (بند 2 از سند چشم انداز)
2. دستيابي به جامعه اي متكي بر سرمايه انساني ، داراي انسانهاي آگاه و عامل به حقوق و تكاليف فردي و عمومي واجد وجدان اجتماعي(بند5 از سند چشم انداز)
- فرصت ها و قابليت هاي توسعه‌ي آموزش و پرورش  
*  اقبال بخش اعظمي از خانواده ها براي تعليم و تربيت شايسته و مطلوب فرزندان خود
* انگيزه مشاركت عامه مردم جهت تامين نيازهاي آموزش و پرورش از جمله ارائه خدمات فكري و فرهنگي و همچنين اهداء زمين ، ساخت فضا و تامين تجهيزات و مساعدت مالي
* اقبال فرهنگيان جهت توسعه ظرفيت هاي مدارس غيردولتي و آموزشگاه هاي علمي وآزاد
* توسعه انجمن هاي علمي و تخصصي و شركت هاي خدمات آموزشي و كمك آموزشي و امكان بهره‌گيري مطلوب و مناسب از اين ظرفيت ها
* عدم رشد جمعيت دانش آموزي و بعضا كاهش آن درطول برنامه چهارم توسعه در استان
* ارزش معنوي آموزش و پرورش به عنوان عبادت در فرهنگ ديني و ملي
* امكان فرهنگ سازي و تحقق اهداف و برنامه هاي فرهنگي از طريق آموزش و پرورش به عنوان  گسترده‌ترين و موثرترين بستر ارتباطي با خانواده ها و نهادهاي اجتماعي
* دسترسي به فناوري مناسب براي تسريع، تسهيل و تعميق امر يادگيري در فرايند ياددهي-يادگيري
*صندوق ذخیره فرهنگیان بعنوان جایگاه تامین منابع پشتیبان برای توسعه امور معیشتی فرهنگیان
تهديدها و محدوديت هاي توسعه‌ي آموزش و پرورش
*جهاني شدن و تاثير آن در تربيت ديني و هويت ملي فراگيران
* وضع معیشتی نامطلوب آموزش و پرورش که مانع اجام وظایف و تکالیف شرعی – و قانونی می گردد.
*عدم همسوئي برخي از خانواده ها با آموزش و پرورش در اعمال روشهاي تربيتي مطلوب
*گسترش امكانات ارتباطي در جامعه و تاثيرپذيري نامطلوب از فرهنگ مخرب وارداتي
*مشاركتي بودن ماهيت امر تعليم و تربيت و فقدان نظام برنامه ريزي مناسب به منظور ايجاد تعامل مطلوب بين نهادهاي موثر در اين بخش (خانواده ؛ جامعه ؛موسسا ت ؛سازمانها و نهادهاي مرتبط)
*كاركرد نامطلوب كنكور در آموزش و پرورش دانش آموزان
*اعمال نگاه هزينه و فايده در ارزيابي ها
*توجه يك جانبه به شاخص هاي كمي و تاثير سوء آن در كيفيت تعليم و تربيت
*وجود نابرابري در دستيابي به فرصت هاي آموزشي بويژه در مناطق محروم وروستايي
*عدم تناسب مهارتهاي حرفه اي مديران-دبيران با نيازهاي شغلي آنان و به روز نبودن سطح دانش و مهارت آنان
*كمبود امكانات و تجهيزات
*موقعيت جغرافيايي بعضي از شهرستانها و مناطق تابعه استان به لحاظ توريستي و تاثير مسائل سوء اخلاقي و درآمدهاي كاذب شغلي در كاهش انگيزه تحصيلي دانش آموزان
مشكلات و نارسائي ها با توجه به وضع موجود :
الف - دانش آموز:  
1-عدم امكان توسعه‌ي رشته اي در مناطق دورافتاده و محروم به ويژه در بخش دختران خصوصا توسعه رشته هاي فني وحرفه اي وكاردانش
2-ضعف بنيه علمي بخش اعظمي از  دانش آموزان پسر نسبت به دختران
3-افت تحصيلي قابل توجه دانش آموزان در پايه اول متوسطه
4-افت تحصيلي قابل توجه دانش آموزان در رشته ادبيات وعلوم انساني در مقايسه با ساير دانش آموزان استانها
5-ضعف پايه علمي دانش آموزان سطوح پايين تر تحصيلي
6-طبقاتي شدن مدارس وافت شديد مسائل آموزشي وپرورشي در مدارس عادي دولتي ( تراكم بالاي دانش آموزان - خالي شدن مدارس از دبيران مجرب - مديران توانمند -كمبود امكانات وتجهيزات -تجمع غالب دانش‌ آموزان ضعيف و000
6- عدم تناسب محتوي برخي از كتب درسي با نيازهاي جامعه
ب-نیروی انسانی :
* ناكار آمدي سيستم گزينش - جذب -نگهداري دبيران ومديران و000 در آموزش وپرورش
* لزوم  ارتقاء وضع معیشتی فرهنگیان( بدور از تخریب منزلت اجتماعی آنان)، بمنظور ایجاد بستر های لازم انجام وظیفه قانونی
*نا آشنايي معلمان با روشهاي نوين تدريس وعدم وجود شرايط مناسب براي فراگيران اين روشها
 * نارسايي در سيستم ارزشيابي وارزش گذاري ( كم وكيف فعاليت كاركنان آموزش وپرورش بويژه معلمان)
* محول نمودن مسئوليتهاي متعدد ومتنوع به متصدیان آموزش متوسطه به فردي تحت عنوان مسئول آموزش در سطح شهرستان / منطقه وعدم امكان نظارت وپيگيري امور توسط وي 0 مسئوليتهاي از قبيل پيگيري امور مربوط به بخش مدارس دولتي- غير انتفاعي - شبانه روزي - شاهد -بزرگسالان -پيش دانشگاهي فني وحرفه اي- كشاورزي - ايثارگران - مدارس خاص و000 گاها امور مربوط به دوره هاي ابتدايي ، راهنمايي و000 به مسئول آموزش محول مي گردد0
* فقدان ضمانت اجرایی مصوبات شورای آموزش و پرورش استان
* وجود رخوت علمی در دانش آموزان و معلمان
*تاثير منفي مسائل ومشكلات اقتصادي ، اجتماعي وفرهنگي برنظام آموزشي
*عدم ضابطه مندي دقیق و علمی در  انتصابات آموزش وپرورش
*فقدان يك نظام ويژه براي ايجاد زمينه وبهره گيري مستمر ومنظم از مشاركت اولياء دانش آموزان وعامه مردم در امور مدارس
*عدم وجود نظام جامع اطلاعاتي جهت اتخاذ تدابير و تصميم گيري هاي لازم به منظور هدايت مطلوب جريان آموزش و پرورش
*نا کافی بودن راهکارهای كارآمدي بخش اعظم مديران واحدهاي آموزشي جهت استفاده از منابع موجود
* ناكار آمدي روشهاي تدريس وشيوه هاي ارزشيابي در هدايت جريان ياددهي –يادگيري در قالب تدريس
* عدم وجود سیتم ارزیابی از فعالیت های برتر بطور جامع و مشوق های لازم بدور از شیوه های سلیقه ای و سنتی
ج-تجهیزات وامکانات :
*كمبود تجهيزات آزمايشگاهي و كارگاهي و رايانه و ...
*عدم تخصیص منابع مورد نیاز بویژه منابع مالی جهت ساماندهی امور واصلاح شاخص های برنامه
*استاندارد نبودن فضاي آموزشي دوره‌ي متوسطه گرچه ضريب بهره وري فضا در دوره‌ي متوسطه 1/1 مي باشد كه اين شاخص در غالب شهرهاي بزرگ بیش از  5/1 است استقرار دو واحد آموزشي در يك فضاي كالبدي سبب مي گردد از سرجمع ساعت مفيد آموزشي كاسته شود بويژه در ماههايي كه طول روز كاهش مي يابد بعضا اين ساعت به نصف تقليل مي يابد كه اين امر در كيفيت تعليم و تربيت تاثير نامطلوبي خواهد داشت. از سوي ديگر غالب فضاي آموزشي ضمن فرسوده بودن فاقد كتابخانه-نمازخانه-آزمايشگاه-كارگاه رايانه-سالن چند منظوره-اتاق مشاوران و كاركنان و... به صورت استاندارد می باشد.
د-پرورشی
* فقدان تعریف روشن و بدون ابهام و شفاف از پرورشی ( عدم توسعه در تعریف)
* فقدان پشتوانه مبانی نظری امور و به مثابه آن اصول منطبق با آن تبین نگردید فلذا به نتاج مطلوب  رسیدن سهل الوصول  نخواهدبود.
* وجود روش ها بدون مطالعه کافی در کار آمدی و اثر بخشی آن که لازمه آن مخاطب شناسی است
پیشنهادات جهت اصلاح نگرش و چگونگی توانمند سازی نیروی انسانی
الف ) برون سازمانی
1-اصلاح ساختار سیاستگزاری  با اجتناب از امور شعارگونه بسوی امتنان به علم و دانش
2- تغییر نگرش در مسئولان ارشد در خصوص لزوم توسعه مبتنی بر نیروی انسانی بعنوان ضرورت  
3- فرهنگ سازی در خصوص اولویت های رشد و توسعه کشور و شفاف سازی در الگو های القایی
4- ایجاد مشوق های لازم  برای ارتقاء جایگاه اجتماعی معلمان از طریق حمایت های  اصولی با بهرمندی از ظرفیت های داخل و برون سازمانی از جمله  شورای آموزش و پرورش استان و شهرستان در مولفه های  خدمات قابل ارائه از سوی نهاد ها و سازمانها بطور یکپارچه
5- همسویی  سایر دستگاهها در الگو سازی مبتنی بر دانایی نه دارایی صرف
6- سامان بخشی و جذب فارغ التحصیلان بیکار
7- بررسی و بازنگری در سیاست و اهداف جذب دانشجویان در کشور
ب) درون سازمانی
1- افزایش انگیرش در معلمان با بهرمندی از ابزارهای لازم ضمن  آسیب شناسی  با ضمانت اجرایی
2- گام برداشتن در خصوص رفع نابرابری تبعیض گونه بدور از شعار پردازی در نیروهای در اختیار
3- دادن حق و حقوق های قانونی  از جمله حق مسکن – حق ایاب و ذهاب واضافه کار نیرو های اداری و ... که در طی سال های متوالی مورد غفلت واقع گردید.
4- ایجاد سازکار بهرمندی  مناسب از منابع در اختیار و کار آمد سازی آن از جمله صندق ذخیره فرهنگیان و ...
5- سامان بخشی به مراکز علمی و کتابخانه های موجود در جهت دانش افزایی معلمان و دادن تسهیلات و سهمیه  لازم به آنان
6- بازنگری در جذب نیروهای ورودی به آموزش و پرورش  به سمت جذب نخبگان و...
7- حمایت ویژه از فرزندان فرهنگی در برخورداری از امکانات در اختیار از جمله خانه معلم و مراکز خدمات رفاهی با انسجام بخشی و رعایت شان و منزلت آنان
8- اولویت استخدام فرزندان فرهنگی  و جایگزینی برای بازنشته گان  و....
9- برگزاری دوره های ضمن خدمت کارآمد با اساتید برتر و لحاظ مشوق های مالی و مادی
10- اجتناب از سیاسی زدگی در عرصه فرهنگ کشور بدور از امعان نظر به اصل کفایت و لیاقت