به گزارش تابناک مازندران ، باز هنگامهی گرامی داشت منابع طبیعی شد تا بانگ آمارهای دروغین «نهالکاری و عملکردهای خیالی»، بار دیگر روح انسانیت را در این سرزمین نشانه رود و مردم را از زیستن در دایرهی حقیقت بازدارد. موسم نمایش وَهم و خیالها شده تا زین سان جویندگان و سرسپردگان قدرت، طبیعت را در پای خودکامگیهای خود قربانی کنند و با نام زیبا نهادن بر بحرانها، زبان را هم به اسارت خویش درآورند؛
غافل از آنکه این سرزمین و مردمانش رنج ها را چنان به جسم و جان زیستهاند که دیگر در اندیشهی اسمها نیستند؛ زوال زاگرس و رهاشدگی هیرکانی، نابودی جنگل است که در زیر هیچ شعاری ولو عبارت پرطمطراق "کاشت یک میلیارد نهال" پنهان شدنی نیست!
نمایش فقط از اوهام ِ مسئولین خبر نمیدهد بلکه همزمان نومیدی می سازد! و مهر تأییدی میزند بر این اندیشهی غالب که دیگر «امیدی به اصلاح سازمان منابعطبیعی و نجات طبیعت ایران نیست»؛
و امید چگونه میتواند بر این برهوت ریا و فساد جوانه زند، وقتی دروغ، بساط تیرهاش را در همه جا گسترانیده و انکار، ذکر زبان تصمیم گیران شده؛ وقتی درب بر همان پاشنهی کج دیروز میچرخد.!
تأسف بار اینکه حتی شرایط سخت جامعه و طبیعت هم نتوانست این جماعت را از آسمان ِ خیال به روی زمین ِ واقعیت بیاورد، بلکه آن را هم مغتنم دانستند برای بزرگتر کردن شعارها! تا حنجرهها جای اندیشهها نشیند.!
اخیراً هم بانگ برآوردهاند که : «سال آخر دولت دوازدهم ۴۰ میلیون نهال و سال اول دولت سیزدهم ۲۵۰ میلیون نهال»؛ به زبان ساده «زنده باد این همه آزادی در عملکردسازی»! «زنده باد خیال و وَهم و گمان»!!
اما چند پرسش در خصوص همین یک شعار :
- سازمان منابع طبیعی کشور نماینده مردم در حفاظت از اکوسیستمهای طبیعیشان است و یا اینکه دولتی خاص را نمایندگی میکند که آمار و عملکردش را چنین باب میل آن میسازد و به نمایش میگذارد؟! سیاست زدگی در منابع طبیعی مگر جز این است؟!
- وقتی ظرفیت تولید کل نهالستانهای کشور(اعم از دولتی و خصوصی) ۲۵ میلیون نهال است، چگونه ممکن است به یکباره ۲۵۰ میلیون نهال تولید شده باشد؟! حداقل حقیر بعنوان کارشناس این سازمان نباید بدانم این ۲۲۵ میلیون اصله نهال از کجا آمده است یا آب، خاک، مکان، هزینهیکاشت و هزینهی نگهداریاش چگونه تامین شده است؟!!!
- اگر اجباری هم به سر دادن شعارها است، چرا نباید حفاظت از جنگلهای ایران، پایان دادن به قاچاق چوب یا جلوگیری از تصرف و تغییر کاربری اراضی ملی باشد؟ چرا شعار نباید باز پس گرفتن بستر رودخانههای کشور از وزارت نیرو باشد که آنها را اموال غیر منقول خود کرده و نزدیک است در طرح شوم «مولدسازی» به حراج گذارد؟ چرا شعار نباید مبارزه با فساد موجود در سازمان منابع طبیعی باشد؟ چرا شعار نباید نه به خواسته های غیرقانونی نمایندگان و سیاست مدران و صاحبان قدرت باشد؟
حقیقتاً این رویه و این شیوهی مدیریت در این سازمان نه تازگی دارد و نه پایانی بر آن میتوان متصور شد؛
این وادادگی و سرسپردگی به سیاست و سیاست مدار حکایت دیرینهی این سازمان است! سازمان منابع طبیعی سالهاست دچار سرطان سیاست زدگی شده که فساد درون سازمانی تنها یکی از بیشمار پیامدهای این وادادگیها است!
براستی وقتی می شود با محور قرار دادن مردم، پذیرش واقعیتها و صادق بودن با آنها هم مدیریت کرد، چرا بایستی شعارهای محال و غیرواقع سرداد؟
قطعاً چنین رویکردی از شعارهای کوچک سربرآورده، و چون از تیررس نظارت در امان مانده، رشد یافته و جای خود را بعنوان یک سبک رایج مدیریتی محکم کرده است.!
روانکاوان بر این باورند که در روند تداوم دروغ گوییها، شخص به نقطهای میرسد که همگی آنها را خود باور میکند؛ یعنی در یک مرحلهای، دیگر ریاکاری هم در کار نیست! خیال، خلق میکند و ذهن، واقعیتش میپندارد؛ رفتار برخی مسئولین را در همین قاب ِ تفکر می توان گنجاند و تحلیل کرد.!
مشکل اساسی بحرانهای آوارشده بر سر "مردم و طبیعت" دقیقاً این نیست که مسئولین از حل بحران ها ناتوان ماندهاند چرا که فرق است میان نتوانستن و نخواستن! ...
الهام فریدونی