پرنده‌شناس برجسته کشور معتقد است که برای رونق پرنده‌نگری در کشور باید به آموزش تورگردان‌ها، تغییر روش مقابله با شکار، ایجاد سایت‌های مناسب پرنده‌نگری و استفاده از مشارکت مردم در حفاظت از پرنده‌ها و ترویج پرنده‌نگری بهره گرفت.
کد خبر: ۹۱۹۳۲۸
تاریخ انتشار: ۰۶ آذر ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۵ 26 November 2020

پرنده‌شناس برجسته کشور معتقد است که برای رونق پرنده‌نگری در کشور باید به آموزش تورگردان‌ها، تغییر روش مقابله با شکار، ایجاد سایت‌های مناسب پرنده‌نگری و استفاده از مشارکت مردم در حفاظت از پرنده‌ها و ترویج پرنده‌نگری بهره گرفت.

به گزارش ایرنا، پیشینه پرنده‌نگری به عنوان یک شاخه از گردشگری به حدود ۵۰ سال اخیر می‌رسد. اما در ایران حدود یک دهه است که پرنده‌نگری مورد توجه قرار گرفته و تورهایی با این عنوان در برخی مناطق برگزار می‌شود. طی چند سال اخیر نیز با تلاش فعالان محیط زیستی و طبیعت‌گردها، نخستین پنجشنبه آذر هر سال به عنوان روز پرنده‌نگری نامگذاری شده است.

حفاظت از گونه‌های مختلف پرندگان و به ویژه پرندگان مهاجر و کسب درآمد به واسطه جذب گردشگران علاقه‌مند به تماشای پرندگان و آشنایی با زندگی آن‌ها دو شاخصه مهم پرنده‌نگری هستند که سبب شده‌اند در کشورهای مختلف دنیا به این شاخه از توریسم وابسته به طبیعت توجه ویژه شود. طی سال‌های اخیر در ایران نیز گام‌هایی برای توسعه این شاخه از گردشگری طبیعی نیز برداشته شد. اما به نظر می‌رسد هنوز به سرانجام مشخصی نرسیده است.

به بهانه روز پرنده‌نگری گفت‌وگویی با دکتر جمشید منصوری، اکولوژیست و پرنده‌شناس برجسته کشور و نویسنده کتاب «راهنمای جامع پرندگان ایران» داشتیم تا از نگاه او به عنوان یکی از باسابقه‌ترین فعالان حوزه پرندگان در ایران، جایگاه و الزامات رونق پرنده‌نگری در کشور را بررسی کنیم. منصوری از سال ۱۳۵۲ فعالیت خود به عنوان یک فعال محیط زیستی و پرنده‌شناس را آغاز کرد و حدود پنج دهه است در زمینه حفاظت و شناسایی پرندگان فعالیت می‌کند. او دانش‌آموخته مقطع کارشناسی ارشد اکولوژی از دانشگاه ابردین انگلستان و دکترای تنوع زیستی از دانشگاه آکسفورد است و سال‌ها پژوهش در زمینه پرنده‌نگری در کشورهای مختلف را در کارنامه دارد.

این اکولوژیست برجسته در کنار فعالیت‌های بین‌المللی‌اش در زمینه پرنده‌نگری، سال‌ها کارشناس مسئول بخش پرندگان سازمان حفاظت محیط زیست بود و پس از بازنشستگی نیز در دانشگاه آزاد تنکابن مشغول تدریس شد. او در گفت‌وگو با ایرنا به برخی پرسش‌ها درباره الزامات رونق پرنده‌نگری در ایران پاسخ داد:

چه شد که پرنده‌نگری در دنیا اهمیت پیدا کرد و اصلا این شاخه از گردشگری چه هدفی را دنبال می‌کند؟

همان طور که از مفهوم اصطلاح پرنده‌نگری پیداست، یعنی برنامه‌ریزی برای تماشای پرنده‌ها. در کشورهای اروپایی و آمریکایی رواج زیادی دارد و از ۵۰ سال قبل رسم شده است. هدفش هم این است که مردم به جای شکار پرنده‌ها، از آن‌ها حفاظت کنند و از تماشای آن‌ها لذت ببرند. در واقع پرنده‌نگری یعنی تماشای پرنده‌ها، اما نه به هر قیمتی. تماشای آن‌ها به شرطی که رعایت حال آن‌ها را کنیم و با رعایت کردن شرایط و الزامات، مزاحم آن ها نشویم و به زیستگاه و زندگی‌شان آسیب نزنیم. در واقع پرنده‌نگری الزامات و نکاتی دارد که باید به آن‌ها توجه شود تا هم گردشگر لذت ببرد و هم پرنده احساس امنیت کند.

چند سالی هست که در ایران هم به پرنده‌نگری توجه بیشتری می‌شود. به نظر شما آنچه که امروز در کشور ما به عنوان پرنده‌نگری از آن یاد می‌شود با الزاماتی که شما به آن اشاره می‌کنید همخوان است؟

به نظرم در درجه نخست تورها باید ساماندهی شوند و تورگردان‌ها آموزش ببینند. در میانکاله دیده بودم که گروهی به عنوان پرنده‌نگر وارد جزیره شدند و طوری رفتار کردند که همه پرنده‌ها از ترس فرار کردند. این پرنده‌نگری نیست. پرنده‌نگری باید بر اساس ضوابط مشخصی انجام شود. این که مشخص شود پرنده‌نگرها از کجا بروند، چطور رفتار کنند، گروه‌ها چند نفره باشند و چه تجهیزاتی داشته باشند تا زیستگاه پرنده و آرامش آن‌ها را به هم نزنند. در این صورت پرنده‌نگری معنا پیدا می‌کند. در غیر این صورت چیزی جز مزاحمت برای پرندگان نیست. در حقیقت هدف اولیه پرنده‌نگری همین بود. یعنی بدون این که به زندگی آن‌ها ضربه بزنیم به تماشای‌شان بنشینینم. به نظرم این اتفاق در کشور ما نیفتاده است.

یعنی پرنده‌ها در کشور ما از پرنده‌نگری هم آسیب می‌بینند؟

از پرنده‌نگریِ نادرست آسیب می‌بینند. در بسیاری از سایت‌های پرنده‌نگری کشورهای دیگر می‌بینیم که پرنده‌ها به انسان نزدیک می‌شوند. چون احساس امنیت می‌کنند. وقتی اینجا پرنده‌ها از محیط انسانی فرار می‌کنند، یعنی شرایط برای‌شان مناسب نیست. پرنده از رفتار و حالتی که انسان‌ها به آن نگاه می‌کنند می‌فهمد می‌تواند رابطه‌اش با شخص دوستانه یا خصمانه باشد. ما وقتی وارد محیط زندگی‌شان می‌شویم فرار می‌کنند، چون محبت ندیدند. این موضوع را بارها تجربه‌ کرده‌ایم. وقتی صاحب یک خانه یا باغ با پرنده‌ها کاری نداشته باشد، پرنده‌ها بیشتر در آن محوطه حضور می‌یابند.

مدتی که در دانشگاه آکسفورد بودم گاهی با همسرم کنار رودخانه تایمز که از کنار بخش جانورشناسی دانشگاه می‌گذشت می‌نشستیم و ناهارمان را روی نیمکت‌های آنجا می‌خوردیم. حدود ۲۰ گونه مختلف پرنده نزدیک‌مان می‌آمدند و با دست به آن‌ها غذا می دادیم. اما این جا کمتر مکانی را سراغ داریم که پرنده‌ها احساس امنیت کنند.

مدتی پشت خانه‌ام در تنکابن یک قرقاول نر می‌آمد و آواز می‌خواند. روزی صدای شلیک شنیدم و دیدم که یک نفر با تفنگ و یک سگ شکاری برای شکارش کمین کرده است. اجازه شکار ندادم، اما بعد از آن روز قرقاول هم رفت. چون احساس امنیتی که وجود داشت از بین رفت.

فکر می‌کنید چه تفاوتی در نگاه ما به پرنده‌ها و نگاه کشورهای موفق پرنده‌نگری به این جانواران وجود دارد؟

به نظرم به یک پرنده می‌توان از دو زاویه نگاه کرد. در اروپا و کشورهای موفق در زمینه پرنده‌نگری تفکرشان این است که چطور می‌توانیم این گونه‌ها را حفظ کنیم تا همیشه آن‌ها را ببینیم. اما در ایران عمدتا این طور نگاه می‌کنیم که گوشتش چه مزه‌ای دارد و چطور می‌توان آن را سر سفره برد. البته این نگاه در همه مردم وجود ندارد و خوشبختانه کمی در این زمینه حساسیت‌ها بیشتر شده است.

ولی از نگاه برخی‌ها شکار بخشی از فرهنگ مردم مناطق مختلف است و نمی‌توان آن را نادیده گرفت.

به قول قدیمی‌ها هر چیزی به جای خویش نیکوست. بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ سال پیش جمعیت ایران نهایتاً ۱۲ میلیون نفر بود. از این تعداد شاید حداکثر هزار نفر شکارچی بودند. اما الان ۸۰ میلیون نفریم و طبق برخی آمارها نزدیک به ۵۰۰ هزار تفنگ با مجوز در کشور وجود دارد. تخمین زده می‌شود که همین تعداد تفنگ بدون مجوز هم در دست شکارچیان باشد. یعنی نزدیک به یک میلیون نفر میل به شکار دارند. در سال حدود ۵ تا ۶ میلیون پرنده مهاجر وارد کشور می‌شوند. اگر قرار باشد هر شکارچی پرنده شکار کند چیزی از پرنده‌ها باقی نمی‌ماند.

گاهی اوقات شکارچی‌ها بیش از ۱۰ مرغابی شکار می‌کنند. روش‌های شکار گروهی را هم داریم که بیشتر از شکار با تفنگ جان این پرنده‌ها را می‌گیرند. بنابراین اگر هنوز بخواهیم شکار را بخشی از فرهنگ بدانیم اشتباه است. مردم آن زمان‌ها محدود شکار می‌کردند و مجبور به شکار بودند. آن زمان انسان در طبیعت بود، بر طبیعت نبود. در نتیجه مفهوم شکار تغییر کرده است. حجم شکار کم بود و شاید شکار به توازن جمعیت جانوران کمک می‌کرد. اما طی دهه‌های اخیر می‌بینیم که بسیاری از گونه‌های جانوری ما به خاطر شکار در معرض انقراض قرار گرفته‌اند.

در حال حاضر ۲ هزار و ۵۰۶ گونه پرنده در دنیا داریم. طبق پژوهش‌های انجام شده، در طول تاریخ حدود ۱۰ هزار گونه پرنده در زمین وجود داشت که طی ۳۰۰ میلیون سال بر اثر شرایط طبیعی نزدیک به هفت هزار و ۵۰۰ گونه آن منقرض شد. اما از ۱۰۰ سال پیش تا امروز پنج گونه از پرنده‌ها منقرض شد. اگر یک مقایسه محاسباتی از نظر زمان و تعداد گونه‌های منقرض شده داشته باشیم می‌بینیم سرعت انقراض پرنده‌ها در این ۱۰۰ سال حدود سه هزار برابر شد. البته آن پرنده‌ها به طور طبیعی منقرض شدند و این پنج گونه در صد سال اخیر به دلیل دخالت‌های انسان.

به بحث پرنده‌نگری برگردیم. آیا ظرفیت لازم برای معرفی پرنده‌ها و ویژگی‌های‌شان در سایت‌های پرنده‌نگری را داریم؟

ما تعدادی پرنده‌شناس خوب داریم که آشنا و بلد هستند. صدا و ویژگی‌های پرنده‌ها را می‌شناسند و می‌توانند اطلاعات خوبی بدهند. اما مساله این است که باید از آن‌ها برای آموزش تورگردان‌ها بهره گرفته شود. تورگردان‌ها باید آموزش درستی از نظر شناخت پرنده و توضیح در مورد ویژگی‌های پرنده بدانند. نه این که هر شخصی گروهی را به عنوان پرنده‌نگر به صحرا ببرد. باید یکی باشد که آشنا باشد و گونه‌ها را بشناسد. در این تورها نباید فقط به بیان اصول اولیه بسنده کرد و گردشگر را فقط به مقصد رساند. باید دوره‌هایی برای تورگردان‌ها بگذارند که پرنده‌ها را به طور کامل بشناسند. تورگردان‌ها که مردم را به طبیعت می‌برند مطالعه بیشتری داشته باشند و سازمان گردشگری از افرادی که آشنا به پرنده‌نگری هستند دعوت کند تا تورگردان‌ها را توجیه کنند. ضمن این که از نظر زیرساختی هم باید فضا را فراهم کرد و امکاناتی در نظر گرفت.

ما زیرساخت مناسب را داریم؟

هنوز نه. باید سایت‌های پرنده‌نگری در جاهای مشخصی باشد. مدتی قرار بود در فریدونکنار طرحی از طرف سفارت فنلاند اجرا شود. حتی برنامه‌ریزی کرده بودیم که برجی درست کنیم تا تلسکوپی در آن بگذارند و مسیری امن مشخص شود که مردم وارد برج شوند و پرنده‌ها را ببینند. اما سازمان محیط زیست موافقت نکرد و گفت خودمان انجام می‌دهیم. در نهایت خودش هم انجام نداد.

در کشورهای دیگر معمولا جایگاه‌هایی را برای پرنده‌نگرها درست می‌کنند که در آن تلسکوپ وجود دارد و مردم می‌روند و پرنده‌ها را می‌بینند. با ویژگی‌های هر پرنده آشنا می‌شوند و اطلاعات کاملی از آن‌ها به دست می‌آورند. پرنده‌نگری فقط به دیدن چند پرنده از دور خلاصه نمی‌شود. باید با دادن اطلاعات تخصصی، برای گردشگر جذابیت بیشتری ایجاد کرد. در ایران چنین فضایی را نداریم. باید سایت‌هایی با مسیرهای مشخص ایجاد شود که تردد مردم باعث به هم خوردن آرامش پرنده‌ها نشود. به نظرم این تمهیدات باید در انزلی، میانکاله و فریدونکنار رقم بخورد.

یعنی حضور پرنده‌نگرها باعث مزاحمت برای پرنده‌ها می‌شود؟

بله. البته مزاحمت‌ها صرفا در حد از بین رفتن آرامش پرنده‌ها نیست. در تالاب انزلی بارها دیده‌ایم که مردم با قایق وارد زیستگاه می‌شوند و به محل تخمگذاری مرغ‌های دریایی می‌روند. موجی که قایق‌ها ایجاد می‌کند تخم‌ها را از لانه‌ای که ساخته شده بیرون می‌اندازد. حتی بعضی‌ها جوجه‌های این پرندگان را با خود می‌برند. نمی‌دانند که این جوجه‌ها مثل جوجه مرغ خانگی نیست که بشود در خانه از آن نگهداری کرد. یا می‌بینیم که در آن محدوده سیگار می‌کشند و فیلتر سیگار را در طبیعت رها می‌کنند. در سرخرود گروهی را دیده بودم که بعد از خوردن غذا، زباله‌های خود را در طبیعت ریخته بودند. تورگردان‌ها موظف هستند تمام این نکات و محدودیت‌ها را در پرنده‌نگری یادآوری کنند و آموزش دهند. اما متأسفانه عمده تورها نگاهی صرفا مالی به پرنده‌نگری دارند و گردشگر را به فقط منطقه می‌رسانند و برمی‌گردانند.

روی پرنده‌نگری برای جذب گردشگر خارجی هم می‌توان حساب کرد؟

علاقه‌مندان زیادی در دنیا هستند که به صورت انفرادی یا گروهی به کشورهای مختلف سفر می‌کنند تا انواع گونه‌های پرندگان را ببینند. گروه‌هایی که در آن‌ها پرنده‌شناس، عکاس، مستندساز و حتی نقاش هم وجود دارد. گروهی خارجی را در ایران دیده بودم که یک نفر نقاش همراه‌شان بود و هر جا می‌رفت از گونه‌های پرندگان نقاشی می‌کشید. یا در منطقه حفاظت شده بوشهر سفری را همراه گروهی فرانسوی بودم که فقط برای دیدن پرنده‌ها آمده بودند.در همان سفر بود که برای اولین بار سارگپه تاجدار در ایران دیده شد و مشخص شد که این پرنده در ایران هم وجود دارد. آن‌ها هم هزینه می‌کنند تا پرنده‌ها را از نزدیک ببینند. حدود ۱۸ سال پیش یک پرنده‌شناس کلی هزینه کرد و از انگلیس به ایران آمد تا زاغ بور را از نزدیک ببیند. همراهش بودم و با او به جنوب یزد رفتم تا زاغ بور ببیند.

در مازندران علاوه بر تالاب‌ها، برخی مناطق مسکونی و شهری هم هستند که پرنده‌ها حضور دارند. همین حالا فصل حضور کاکایی‌ها در حاشیه رودخانه چشمه‌کیله است که بر فراز پل چشمه‌کیله پرواز می‌کنند و معمولا هم خیلی‌ها از روی پل به تماشای آن‌ها می‌نشینند. روی پرنده‌نگری شهری هم می‌توان برنامه‌ریزی کرد؟

هر اقدامی که در آن افرادی را به نقطه‌ای ببرند و به آن‌ها پرنده‌ها را نشان دهند می‌تواند پرنده‌نگری باشد. در انگلستان که دانشجو بودم، قصد داشتیم تالابی را ببینیم. در محدوده شهر نهری به طول تقریبی ۲۰۰ متر و عرض ۳ متر که چند پرنده تالابی آب‌چر در آن حضور داشتند را به ما نشان دادند. برای تماشای همان نهر تور پرنده‌نگری آورده بودند. این ظرفیت در شهری مانند تنکابن یا بابلسر وجود دارد. حتی در تهران نیز این فرصت دیده می‌شود. در پارک شهر حدود ۵۰ گونه پرنده قرار دارد که می‌شود آن جا هم با اجرای برنامه‌های درست، پرنده‌نگری را تقویت کرد.

بومیان مناطق میزبان را چطور می‌توان در این زمینه فعال کرد؟

بومی‌ها نکات زیادی را درباره پرندگان به خوبی می‌دانند. چون سال‌هاست در کنار پرنده‌ها زندگی می‌کنند. اما مهم این است که آن‌ها را وارد جریان پرنده‌نگری کنیم. حدود ۵۰ سال است که به روش مقابله با شکار پرنده‌ها و حتی سایر جانوارن در کشور معترض هستم. با تفنگ و قوه قهریه نمی‌شود فرهنگسازی کرد و جلوی شکار را گرفت. باید خود مردم را نسبت به محیط زیست حساس کرد و از فرصت‌هایی مثل پرنده‌نگری به عنوان روش جایگزین بهره گرفت. بارها طرح نوشتم و به محیط زیست دادم که شورایی محیط زیستی در هر روستا باید ایجاد کرد و یک محیطبان یا شکاربان هم عضو این شورا باشند که آگاهی‌های لازم را بدهند. باید نظارت را مردمی کرد. چه پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب حرفم همواره همین بود. اما گفتند می‌خواهی محیط زیست را دست مردم بدهی.

پیش از انقلاب مرحوم اسکندر فیروز بود دغدغه زیادی در این زمینه داشت. اما تفکرش این بود که شکاربان باید مسلح باشد و تفنگ داشته باشد. همان زمان با ایشان چند بار گفت‌وگو داشتم و می‌گفتم که نباید با تفنگچی به منطقه برویم. خاطرم هست وقتی که انقلاب شد خیلی از مردم فکر می‌کردند محیط زیست هم بخشی از حاکمیت قبلی است. به همین دلیل چند پاسگاه‌ها محیط زیست را آتش زدند. در حالی که محیط زیست سازمانی با کارکنان سالم و خادم است که برای منافع همه کار می‌کنند. تفنگ که وارد روند کار شد مردم هم خوش‌شان نیامد. به نظرم همین حالا هم نگرش نادرستی وجود دارد و باید توان و انرژی را صرف مردمی کردن حفاظت از محیط زیست و جانواران کرد. مردم قطعا بهتر عمل خواهند کرد.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار