مرور روزنامه‌های چهارشنبه دوازدهم شهریور
سفر قالیباف به خوزستان، چرا توافق ابوظبی ـ تل‌آویو دوام نمی‌آورد؟ روایت معاون وزیر کشور ‏از ماجرای روستای ابوالفضل، مشکلات و بلاتکلیفی بازگشایی مدارس به‌ خاطر تاثیرپذیری از کرونا، لایحه تشدید مجازات پدر ‏در صورت قتل فرزند در قوه قضائیه، واکنش رهبر انقلاب به توافق امارات و رژیم صهیونیستی و نامه اصلاح‌طلبان به ‏قاضی‌القضات، از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است. ‏
کد خبر: ۸۹۴۸۹۶
تاریخ انتشار: ۱۲ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۵:۰۰ 02 September 2020

ه گزارش «تابناک»؛ روزنامه‌های امروز چهارشنبه دوازدهم شهریورماه در حالی چاپ و منتشر شدند که بیانات رهبر انقلاب در دیدار ‏تصویری با مدیران آموزش و پرورش با محور‌هایی همچون انتقاد رهبر انقلاب از سطح کیفی و بی عدالتی آموزشی، معلمان ‏افسران پیشرفت کشور و همچنین «امارات خیانت کرد امیدوارم زودتر بیدار شوند» و واکنش رهبر انقلاب به توافق امارات و ‏رژیم صهیونیستی از دیگر سو در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است. ‏
سفر قالیباف به خوزستان، نقشه اقتصاد ۱۴۰۰ دولت به روایت ربیعی و بیم مسکو از تنش تهران-واشنگتن از دیگر عناوین ‏برجسته در صفحات نخست روزنامه‌های امروز است. ‏

 
 


در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم؛


‏ بازگشت عادل فردوسی پور؛ چگونه و به چه قیمتی؟! ‏

امیر صادقی‌پناه طی یادداشتی با عنوان بازگشت عادل؛ چگونه و به چه قیمتی در شماره امروز روزنامه شهروند نوشت: این ‏روز‌ها که با پایان رقابت‌های لیگ برتر فوتبال بسیاری از طرفداران این رشته پرمخاطب از برنامه‌های ورزشی صداوسیما ‏رضایت ندارند و برخی نیز به دلیل خصومت‌های موجود لب به انتقاد می‌گشایند، طبیعی است که مخاطبان یاد عادل فردوسی‌پور ‏بیفتند و حسرت ایام حضورش را در برنامه نود و آیتم‌های جذاب این برنامه بخورند؛ خصوصا الان که زمزمه‌های بازگشت ‏فردوسی‌پور به رسانه بیشتر از قبل به گوش می‌رسد. ‏


خبر بازگشت فردوسی‌پور به عرصه اجرا در یک تلویزیون اینترنتی، بی‌تردید باعث شده بسیاری از طرفداران او و به‌طور کلی ‏فوتبالی‌ها پیگیر اخبار و اطلاعات برنامه‌ای باشند که عادل قصد تولید آن را کرده است؛ برنامه‌ای که حالا مشخص شده همچون ‏نامش «نود نو»، برگرفته از برنامه‌ای است که ٢٠‌سال روی آنتن شبکه سوم سیما خوش درخشید و با توجه به محبوبیتی که ‏فردوسی‌پور در اجرا دارد، در هر رسانه‌ای می‌تواند جذاب باشد. ‏


واقعیت این است که در ماهی که از تعطیلی نود می‌گذرد، بسیاری سعی کردند حس و حال فردوسی‌پور را بدانند؛ کم ‏نبودند رسانه‌هایی که برای گفتگو با او پیشقدم شدند، اما او هیچ‌گاه وارد بازی‌های رسانه‌ای نشد و همیشه سعی کرد با کنار ‏کشیدن از ماجراها، سکوت در پیش بگیرد. در همه این دوران شایعات زیادی درباره‌اش مطرح شد، اما زمان ثابت کرد او قصد ‏ندارد کاری کند که بعدا برایش پشیمانی به بار آورد و در این شرایط سکوت را در قبال مسائل بهترین راه دانست. اما حالا با ‏گذشت این مدت طولانی که هم مو‌های فردوسی‌پور سپیدتر شده، هم روز‌های عجیبی را پشت سر گذاشته، طبیعی است که او ‏بخواهد در قامتی جدید به فضای رسانه‌ای برگردد. ‏

آقای روحانی؛ چه کسی انتظارات و توقعات مردم را بالا برده است؟ ‏/‏ بازگشت عادل فردوسی پور؛ چگونه و به چه قیمتی؟! / ‏زخم کم‌کیفیتی بر پیکر مدارس دولتی! ‏
شاید آرزوی بزرگ مخاطبان فوتبال این باشد که بار دیگر فردوسی‌پور را در قاب تلویزیون تماشا کنند و از سبک برنامه‌سازی و ‏اجرای خوبش لذت ببرند، ولی با توجه به اینکه روابط عادل و مدیران صداوسیما و به‌خصوص شبکه سوم در این دوران هیچ‌گاه ‏ترمیم نشد، بازگشتش تقریبا امری محال به نظر می‌رسد. از طرف دیگر، او که علاقه‌اش را به فوتبال هرگز پنهان نکرده و شغل ‏ماه‌های گذشته‌اش تنها به تدریس در دانشگاه محدود شده و ظاهرا او را آن‌قدر راضی نکرده که بتواند از اجرای برنامه ورزشی دور ‏بماند، بعد از صبر طولانی‌مدت تصمیم به ساخت برنامه‌ای ورزشی برای شبکه‌های اینترنتی گرفته است؛ برنامه‌ای که حالا فقط ‏نامش مشخص است و اینکه فردوسی‌پور قرار است آن را اجرا کند. ‏


قطعا عادل خودش هم می‌داند که اگر قرار به بازگشتش به رسانه باشد، باید راه قبلی در برنامه نود را ادامه دهد تا بتواند ‏طرفدارانش را دوباره خوشحال کند و در معرض دیدشان قرار بگیرد. اما در این مسیر طبعا فردوسی‌پور و همکارانش کاری به ‏مراتب دشوارتر از روز‌هایی دارند که یک هفته برای برنامه‌ای سه، چهار ساعته وقت می‌گذاشتند. آن‌ها باید از برنامه‌ای خروجی ‏بگیرند که از همین حالا مخالفت‌های بسیاری برای ساختش شده و قطعا در روند تولید محتوا و نحوه ضبط و پخش آن هم ‏سنگ‌اندازی‌های بیشتری خواهند دید. به عبارت بهتر، آن‌ها راهی را انتخاب کرده‌اند که برای صداوسیما -که این روز‌ها دغدغه ‏بسیاری از بابت ریزش مخاطب دارد- و مدیرانش چندان خوشایند نیست و برای آنکه این پروژه به سرانجام برسد، باید روزگاری ‏سخت را پشت سر بگذارند؛ شاید سخت از همه ١٨ ماهی که تیم نود را از برنامه محبوب‌شان دور کرد. ‏

زخم کم‌کیفیتی بر پیکر مدارس دولتی! ‏

سید صادق غفوریان در یادداشت روز امروز روزنامه خراسان با عنوان زخم کم‌کیفیتی بر پیکر مدارس دولتی! ‏ نوشت: اساسا طرح ‏موضوع کم کیفیتی مدارس دولتی همواره با یک چالش و مانع بزرگ روبه رو است؛ این که قرار است روی این صحبت با ‏مسئولان و سیاست گذارانی باشد که خود در معرض این آسیب قرار ندارند چرا که اغلب فرزندان خود را به مدارس غیردولتی و به ‏قید «سفارشی» می‌سپارند و طبیعتا طی یک سال با انواع و اقسام هنر‌های مدارس دولتی از کلاس‌های پر ازدحام تا رهاشدگی ‏های تربیتی مواجه نمی‌شوند. از این رو طرح این دغدغه و پذیرش آن از سوی یک مسئول آن هنگام معنای واقعی خود را می‌یابد ‏که او با تمام وجود این آسیب را دیده و چشیده باشد. ‏


به هر روی طرح چند موضوع درباره امروز و فردای وضعیت آموزشی مدارس دولتی قابل مطرح شدن است که اکنون درباره اش ‏تامل می‌کنیم؛
‏-امروز همه ما آگاهیم ‏
سال هاست که کارشناسان بسیاری درباره کیفیت نازل و آسیب‌های آموزشی و تربیتی مدارس دولتی سخن گفته و می‌گویند یعنی ‏امروز همه ما به این کاستی‌ها و زیر و بم آن آگاهیم؛ لذا این «خود آگاهی» جامعه، خود ضمن این که یک امتیاز پیشرو و بزرگ ‏است، به همان میزان نیز دردناک و غم انگیز است چرا که به واسطه وضعیت امروز، آینده‌ای از فرزندان خود متصوریم که ‏بهترین دوران عمر و زندگی شان را در چنین مدارسی سپری کرده اند. ‏

آقای روحانی؛ چه کسی انتظارات و توقعات مردم را بالا برده است؟ ‏/‏ بازگشت عادل فردوسی پور؛ چگونه و به چه قیمتی؟! / ‏زخم کم‌کیفیتی بر پیکر مدارس دولتی! ‏

ـ نیروی باکیفیت خروجی باکیفیت خواهد داشت

اگر آموزش را عاملی متشکل از چند عنصر بدانیم، قطعا ساحت «معلم» مهم‌ترین عنصر قلمداد می‌شود. بی شک به دلیل ‏این که در سال‌های گذشته، این امر مورد غفلت جدی مسئولان قرار گرفته است اکنون موضوع «معلم» از مهم‌ترین چالش‌های ‏پیش روی آموزش و پرورش است. به طوری که این نهاد در سال‌های اخیر با وجود تاکید رهبر انقلاب و سند تحول مبنی بر این ‏که جذب معلم باید از مسیر دانشگاه‌های تخصصی فرهنگیان صورت گیرد، اما در مقاطعی کمبود معلم از طرق دیگر تامین شده که ‏این خود احتمالا به فرایندی از آسیب معلم کم کیفیت و کم عشق دامن زده است. طبیعتا مراد و مقصود این نیست که امروز تمام ‏معلمان ورودی از غیر دانشگاه‌های فرهنگیان فاقد صلاحیت اند چه بسا ممکن است برخی از معلمان خروجی دانشگاه فرهنگیان ‏هم صلاحیت کافی را نداشته باشند، اما پیش فرض در دانشگاه فرهنگیان این است که افراد با اختیار و علاقه در مسیر «معلم ‏شدن» گام می‌گذارند که ممکن است این اختیار و علاقه خارج از این مسیر کمیاب و کمرنگ شود، ضمن این که رهبر انقلاب نیز ‏دیروز در سخنانشان بر همین امر تاکید کردند: «اجازه ورود نیروی بی کیفیت به آموزش و پرورش داده نشود.» از این رو این ‏باور که معلم با دانش و باکیفیت، به روز، عاشق وعلاقه‌مند به رشد خود و دانش آموز، امروز از مهم‌ترین نیاز‌ها و لوازم سیستمی ‏است که طبق خواسته سند تحول آموزش و پرورش قرار است ظرفیت‌ها و استعداد‌های انسانی را به شکوفایی و کمال برساند. ‏


باری، بودجه و اعتبار همواره قصه تکراری و ترجیع بند همه موضوعات است که به هزاران دلیل همچون غصه‌ای بر پیکر ‏آموزش و پرورش سایه انداخته است. قاعدتا برای داشتن آموزش و پرورش با کیفیت باید هزینه کرد و نمی‌توانیم این بخش را در ‏تنگنا قرار دهیم، اما از آن انتظار معجزه داشته باشیم. طبق محاسبات پیشینی ما از بودجه سال ۹۸ آموزش و پرورش (قبل از ‏تحولات جدید و عجیب و غریب نرخ دلار) سرانه هر دانش آموز ایرانی حدود ۴۰۰ دلار است در حالی که بنابر آمار سازمان ‏جهانی «همکاری‌های اقتصادی و توسعه»، میانگین سرانه دانش‌آموزی اغلب کشور‌های پیشرفته و نیمه پیشرفته حدود ۹ هزار دلار ‏است. با این حساب چگونه می‌توان کشور پیشرو در میان کشور‌های منطقه در امر آموزش و پرورش بود طبق آن چه چشم انداز ‏‏۱۴۰۴ مطالبه کرده است؟


آقای روحانی؛ چه کسی انتظارات و توقعات مردم را بالا برده است؟ ‏

صلاح‌الدین هرسنی، کارشناس علوم سیاسی در بخشی از یادداشتی با عنوان نقدی بر روایت روحانی از کنترل انتظارات جامعه در ‏همدلی نوشت: ‏«در هر دولتی و مقطعی اگر ما انتظارات مردم را بیش از حد بالا ببریم، همیشه شکست خوردیم. یعنی هر دولتی هر مقدار بتواند ‏بالاترین خدمت را بکند، اما اگر در نظر مردم انتظارات مردم را بالاتر ببریم، ما شکست خوردیم. انتظارات باید در حد امکان‌پذیر ‏جامعه و در حد واقعیت‌های جامعه باشد. منابع ما محدود است. اگر انتظارات را بالاتر از منابع موجود ببریم، همیشه شکست ‏خورده و عقب ماندیم.» ‏


عبارات و گزاره‌های فوق بخشی از سخنانی است که حسن روحانی سه‌شنبه گذشته و در نشست با مدیران ارشد رسانه‌های کشور به ‏مناسبت هفته دولت بیان کرده است. اگرچه آنچه را که رئیس دولت دوازدهم گفته، از منظر جامعه‌شناسی سیاسی امری مقرون به ‏صواب و قرین واقعیت و حقیقت است، اما به نظر می‌رسد که روحانی چنین عبارات و گزاره‌های هشداردهنده را خیلی دیرهنگام ‏برای کنترل و هدایت سازوکار‌های جاری موجود در جامعه به کار گرفته است.

آقای روحانی؛ چه کسی انتظارات و توقعات مردم را بالا برده است؟ ‏/‏ بازگشت عادل فردوسی پور؛ چگونه و به چه قیمتی؟! / ‏زخم کم‌کیفیتی بر پیکر مدارس دولتی! ‏

به عبارت دیگر، چنین گزاره‌هایی، آن هم با آن بار ‏معنایی کارساز و موثر، یک هشدار دیرهنگام است. این‌که روحانی به چه دلیلی و بسیار دیر این گزاره راهبردی را بیان کرده، ‏معلوم و مشخص نیست؛ بهتر آن بود که وی خیلی زودتر و از همان اوان دولت خود چنین گزاره‌های راهبردی را الگو و راهنمای ‏عمل دولت در قبال تقاضا‌ها و مطالبات مردم قرار می‌داد. اما وقتی چنین گزاره‌ای در شرایط حاضر از زبان روحانی اظهار می‌شود ‏و قویاً بر آن تاکید دارد، نه تنها گرهی از مشکلات را باز نمی‌کند و منجر به ترک عادت نیز نمی‌شود، بلکه در حکم نوشداروی ‏پس از مرگ سهراب است و به مصداق «از قضا سرکنگبین صفرا فزود» ممکن است موجب وخامت اوضاع شود. ‏

از آقای روحانی باید پرسید چه کسی انتظارات و توقعات مردم را بالا برده است؟ گویی رئیس دولت‌های یازدهم و دوازدهم ‏فراموش کرده است که برای شکست رقیب خود در انتخابات ریاست جمهوری گذشته چه وعده‌هایی را به مردم داده بود؟ او در اوان ‏رقابت انتخاباتی چنان انتظارات و امید‌ها را بالا برده بود که گویی با ورود دوباره‌اش به پاستور کشور گلستان می‌شود و اگر ‏می‌توانست، سفر به کره ماه و حتی گردش به دور زمین در ۸۰ روز را نیز در کنار وعده‌های دیگر، به مردم ارائه می‌کرد. این‌که ‏قرار بود چرخ اقتصاد به همراه چرخ سانتیریفیوژ بگردد، این‌که قرار بود مردم آنقدر بی‌نیاز شوند که وام‌گذار دولت باشند و عطای ‏گرفتن یارانه را به لقایش ببخشند، از زبان چه کسی بیان شد؟ وعده رونق اقتصادی، رشد کسب و کار، خروج از تورم و بیکاری را ‏چه کسی به مردم داده بود؟ شواهد و قراین گویاتر از آن است که روحانی بخواهد گناه این داستان را به گردن دیگران بیندازد و بالا ‏رفتن سطح انتظارات جامعه را به دیگران احاله کند. بماند این که رئیس جمهور از غیر واقعی بودن قیمت‌ها و گرانی‌های ‏لجام‌گسیخته خبر ندارد، از پدیده‌هایی، چون کارتن‌خوابی، گورخوابی یا ماشین‌خوابی، از چگونگی بروز سلاطین فساد، از این که چه ‏دست‌هایی در بالا رفتن قیمت سکه و ارز نقش دارند، خبر ندارد. بماند این‌که خبر ندارد که چه عواملی باعث سقوط آزاد ارزش ‏پول ملی شده است و از وقایع چندش‌آور ناشی از فقر در زیر پوست شهر بی‌اطلاع است. بماند که در زمان فیلترینگ پیام‌رسان ‏محبوب ایرانیان یعنی تلگرام، انفعال و وادادگی را بر رفع فیلترینگ ترجیح داده است، بماند این‌که رفتاری متناسب با احساسات ‏مردم از خود بروز نمی‌دهد یا از قرارداد‌های نجومی با مربیان خارجی فوتبال ایران از ویلموتس تا استراماچونی و کالدرون خبر ‏ندارد، بماند که از پرونده‌های فساد و اختلاس‌های نجومی جاری، رانت‌جویی و ویژه‌خواری و حس ویرانگر تبعیض‌ها در کشور ‏بی‌اطلاع است، بماند این که دیر متوجه بالارفتن قیمت بنزین در آبانماه ۱۳۹۸ شده بود، بماند که در سقوط هواپیمای اوکراینی ‏دچار شفافیت دیرهنگام شده بود یا از آمار دقیق کشته‌شدگان آبان ۹۸ همچنان بی‌اطلاع است. تردیدی نیست که مسئول اصلی بالا ‏بردن سطح انتظارات و توقعات مردم کسی جز روحانی نیست. هر چند که، محافل سیاسی رقیب او، برخی از افراد کابینه او و ‏همچنین فشار آمریکا در اجرای برنامه‌های تحریم ایران، نیز در بالا بردن این انتظارات و توقعات بی‌نقش نیستند. در این فقره ‏بهتراست که روحانی برای اثبات صداقت، ابتدا نقش خود در این وضعیت را بپذیرد. ‏

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار