به گزارش تابناک مازندران، بازنشستگان در زمره پیشکسوتان جامعه اند که عمری کار کرده و زحمت کشیده اند و سهم صندوق های بازنشستگی را به صورت کامل و به موقع واریز کرده اند تا اینک در رفاه زندگی کنند.
از نظر سنی، پا به سن گذاشتگان اند. از حیث تجربه، مجربترین اند. از حیث مهارت، ماهرترین ها در بین همین قشراند. اگر به دنبال با مهارت ها و دانایان جامعه میگردیم، همگی در این قشر یافت میشوند.
با این اوصاف، باید بپذیریم که ماجرا دیگر از نصیحت این قشر گذشته و اتفاقا اگر به دنبال ناصحان می گردیم، ناصحان هم در این قشر یافت میشوند که با تجارب اندوخته خود می توانند به جوانان انتقال تجربه داده و آنان را یار و مددکار باشند.
بنا بر این، از عقل و درایت به دور است که کسی بنشیند و به این پیشکوتان بگوید چه کرده و چه نکنند. خودشان تجربه دیده و ماهرند و نیک میدانند چه باید کنند.
زمانی که شاغل بوده و اشتغال داشته اند، دلخوش به این بودند که هر ماهه بخشی از حقوق خود را میپردازند تا در زمان پیری و بازنشستگی، همان مبالغ پرداختی، اندوخته آنان باشد و در رفاه نسبی گذران عمر کنند. نمیدانستند که دولتها از قدرت خود استفاده ناگوار کرده و سهم کارفرمایی خود به صندوقها را نه فقط واریز ننموده که اگر اندوختهای هم در صندوقها دیده اند، با حیاط خلوت کردن صندوقها، کاری کرده اند که اینک به دولت وابسته باشند.
کار بدین جا رسیده که تفاوت بین حقوق بازنشسته و شاغل، قابل توجه گشته و افزون بر این، تفاوت افزایش حقوق آنان با نرخ تورم هم همخوانی نداشته و همین ها موجب کلی گرفتاری برای این قشر گردیده است.
وقتی درد خود را به وکلای مجلس و مقامات دولتی، چه به صورت شفاهی و چه کتبی انتقال داده و گوش شنوایی در دولت و مجلس نیست، اینک بایستی خودشان تصمیم بگیرند که چگونه و به چه شیوهای خواسته صنفی خود را دنبال نمایند. این مورد نصیحت بردار نیست. حتی اگر نصیحتی هم در میان باشد، نمیتوان افراد دنیا دیده و مجرب را نصیحت کرد که چگونه باید حق خود را بگیرند. اختیار هر فرد با خود اوست.
برنامه ششم در ماههای پایانی است. اگر برخی یادشان رفته، برای ماده 30 همین برنامه، جمعی از بازنشستگان مشقات زیادی کشیدند تا توانستند این ماده را پادار نمایند. اما چه فایده که برنامه ششم دارد تمام می شود و ماده 30 آن اجرا نشده، میرود تا عاطل و باطل گردد؟
زمان در حال گذر بوده و خیلی زود متوجه میشویم که خیلی زود دیر شده است. وقتی اسفند ماه به پایان رسید، کل مجلس و دولت هم دست خط یا نوشته بدهند که در برنامه هفتم حتما حق بازنشستگان را دراولویت قرار میدهیم، چنین نوشتهای نه فقط پشیزی نمیارزد که کلاه گشادی میشود که بر سر یک قشر دنیا دیده و مجرب خواهند گذاشت.
جان کلام این است که بازنشستگان بایستی خود تصمیم بگیرند که چگونه حق خود را بستانند که دارد خیلی زود دیر میشود.
بازنشستگان یک خواسته کاملا صنفی دارند و به دنبال گرفتن حق صنفی خود اند. با بیاهمیتی که دولت نشان میدهد، مجلس باید متناسبسازی حقوق بازنشستگان را تصویب و دایمی نماید و دولت را مکلف کند تا به قانون تن در دهد و قانونگریز نباشد.
حسین سوری